مهر 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




 جستجو 



 
  بدانید تا بمانید ...سبک زندگی اسلامی ...

همانگونه که عاقلان دانند شیوه و سبک زندگی افراد در تمامی شءونات زندگی اعم از حوزه سلامت،اقتصاد،فرهنگ،علوم و دانش مبتنی بر ایده الوژی افراد میباشد.
بعنوان مثال در حوزه اقتصاد فرد مسلمان چون دیدگاه جهان بینی توحیدی و اسلامی دارد ربا را حرام میداند وسعی میکند علاوه بر کسب حلال ودوری از انواع حرام در معادلات وفعالیتهای اقتصادی خمس و زکات خود را پرداخت نماید،چه آنکه حسب دیدگاه جهان بینی اسلامی مالی که رادر آن ربا درآن وارد شود حرام و معصیت است و چون معتقد است این عالم دارای شعور میباشد این عمل در جای دیگر زندگی به او برگشت پیدا میکند و موجب ضرر و زیان مالی،روحی، روانی معنوی او می‌گردد.
یک تاجر عاقل مسلمان می داد و تغلب در تجارب موجب آسیب به خود اوست.ربط جهان بینی در حوزه علوم نیز چنین است.گاها ظاهر عمل یکسان است اما همان فردباجهان بینی خاصی باعلم برخورد میکند.
مثلا شاید در عمل طبابت از تجزیه و تحلیل گوشت خوک به آن برسند که گوشت آن بسیار مرغوب میباشد اما یک فرد مسلمان با جهان بینی خاص اعتقاد به حرمت گوشت خوک دارد لذا حوزه سلامت وسبک زندگی نیز از این اصل کلی مستثنی نیست.
انسانی که این دنیا را مزرعه آخرت می داند درک میکند که جسم مادی و بدن عنصر وحواسی پنج گانه ابزار و الاتی وتور شکاری هستند که خداوند متعال چند صباحی به امانت در اختیا وی قرار داده تا به سوار این عالم لایتناهی بپردازند و به واسطه این جسم و بدن عنصری که از استخراج آب و خاک و هوا واتش تکون یافته به شکار علوم و معارف حقیقی باطنی دست یابد و میداند این بدن عنصری بسیار باارزشی عزیز و گرانقدر است و به هم جهت سفارشات بسیار زیادی در آیات،احادیث،روایات،سیره اهل بیت عصمت وطهارت و خصوص آن وارد شده تابدانجا که افراط وتفریط و حق بدن و این جسم عنصری را گناه ذکر نموده اند و سعی نمودند بابیان احکام در قالب حلال،حرام،ثواب مستحب مکروا و مباح و حد فهم ما که هدایت همت گمارند.
لذا اگر احادیث می فرماید پر خوری اسراف است و قرآن می فرماید.
«ان المسرفین اخوان الشیاطین»مسرفین برادارن شیاطین هستند…
و آن را گناه قلمداد می کنند یکی از وجوه آن آسیب جسمی و معنوی آن وخارج کردن مزاج بدن عنصر و معنوی انسان است وهمچنین اگر مجتهد در برخی اوقات برای افراد بیمار روزه را حرام میشمارند نیز مجددا بعلت آسیب جسمی و خارج کردن جسم و بدن عنصری و معنوی انسان از تعادل است و قس علی هذا.
بزرگان این وعرفا تاکید زیادی برحفظ مزاج جسم و بدن مادی دارند چه آنکه تاجسم مزاج در حالت اعتدال نباشد اتصال به باطن عالم وپیشرفت معنوی ممکن نخواهد بود یا بسیار مشکل خواهد بود از این روی می فرمایند پیامبر اکرم ص و میان انسانها دارای معتدلترین مزاج جسمی بوده است همانگونه که متواتر در روایات وارد شده است تمام معصومین دارای مزاج معتدلی بودند و به همین جهت در روایات وارد شده که معصومین:
مسموم او مقتول کلیه معصومین به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند یا بواسطه مسموم شدن یا قتل وشهادت از دنیا رفته اند
و این احادیث را بزرگان دین چنین تفسیر کرده اند که معصومین همه دارای مزاج معتدل بودند و اگر نبود مهموم نمی شوند یا به شهادت نمی رسیدند بعلت علم به تمام علوم ومبانی طبی و کیهانی و ارتباطات جسم مادی باکلیه عناصر واعضای عالم مانند حضرت بقیت الله عمرهای بسیار طولانی می داشتند.
حتی بسیاری از بزرگان رحلت پیامبر را به استناد ادله ها وشواهد به مسمومیت آن حضرت توسط زن یهودی نسبت میدهند.
لذابر هر انسان عاقل و هدفدار و مسلمانی واجب است باحفظ مزاج جسمی خود از این امانت الهی که هدیه ای برای درک ومعرفت وتور شکاری جهت اصطیاد حقایق علوم وارتقا نفوس وقوای باطنی است اما گمارند.
ثانیا،اگرفردی اظهار دارد مرا بااصطیاد علوم وحقایق عالم وارتقامعنوی وروحی کادی نیست وهدف ماکامیابی از دنیا وامیال دنیوی است نیز در پاسخ گوییم :
برای درک لذت بیشتر نیز باید بدنی سالم داشت ولو فردی بی دین ولامذهب که میخواهد از این عالم طبیعت عمری لذت ببرد باید بدنی سالم داشته باشد ودر این مسیر فقط عمر طولانی داشتن کافی نمیباشد چه آنکه شاید برخی افراد از نظر کمیت عمر طولانی داشته باشند اما بعلل مختلف از نظر سلامتی کیفیت عمر آنها مناسب نباشد مثلا 80 سال عمر میکند اما از 40سالگی به بعد بعلت عدم رعایت اصول بهداشتی وتغذیه ای از دوران نوجوانی ومنبعد مدام بیمار است وباداشتن مال وسرمایه بسیار زیاد توان بهره مندی ازانرا ندارد.
لذا بر انسانی که اعتقاد به باطن عالم ندارد نیز فرض است نسبت به سلامت جسمی خود همت گمارد تا لذائذ این عالم طبیعت به نحو احسن بهره مند گردد.
ثالثا آنچه مهم وحائض اهمیت است ان است که بدانیم بین جسم و بدن عنصری وباطن ونفس ناطقه وروح انسان رابطه ای بسیار مهم برقرار است وهمانگونه که بزرگان در این زمینه فرمودند جسم و بدن عنصری مرتبه نازله انسان ونفس ناطقه و روح مرتبه عالی انسان است وانسان دارای مراتبی است از فرش تا فوق عرش که فرش همان مرتبه جسم مادی بدن عنصری اوست که از استخراج ارکان خلق گردیده ومرتبه عرشی او همان مرتبه اتصال وارتباط باغیب اوست.
لذا بااین دیدگاه متین بای دانست جسم و نفس ناطقه انسانی ودر مرتبه بالاتر روح بهم متصلندبلکه یک حقییقت وجودی ودر طول هم میباشند ونسبت به یکدیگر تاثیر وتاثر دارند(دقت وتدبرشود در مفاهیم مطالب مذکور).
بعنوان مثال از حرکات و سکنات افراد میتوانیم پی به آرامش و نا آرامی درونی آنها ببرید.از بسیاری از علائم مزاج شناسی میتوانیم به شخصیت درونی و باطنی افراد پی ببرید و همه میدانیم خوراک ونوشیدنی های ما روی خلق و خوی و روحیات ما اثر گذاری دارند.
مثلا مصرف غذاهای تند وتیز و ادویه جات بمرور زمان موجب افزایش حرارت وخشکی مغز ودر نتیجه اعصاب تحریک پذیر وتند خویی گردد واستمرار هر خلق وخو وروحیات موجب ملکه شدن آن اسقرار ان خصلت در باطن آن فرد میشود
به همین جهت است بزرگان می فرمایند، بگو چه میخوری تا بگویم چه یا کی هستی.
واینکه اسلام مصرف گوشت خوک را منع کرده میکند صرفا بعلت مضرات جسمی گوشت نیست بلکه بعلت انتقال روحیات و سکنات این حیوان از طریق مصرف گوشت او به انسان است که همان غیرتی است قس علی هذا در خصوص کراهت گوشت الاغ بعلت بلاهت و نادانی الاغ و…
وهمانگونه است زمانیکه فردی از نظر روحی و باطنی دارای مشکلی است و مثلا غریزی را از دست داده است،لذا در این هنگام وی تا مدتها میل به خورد وخوراک و خواب وشهوت از او سلب می شود چه انکه بواسطه انقلاب روحی و باطنی احکام باطن در احکام ظاهر غلبه کرده است
پس در میابیم ظاهر وباطن برهم اثر گذاری متقابل دارد خوراک و نوشیدنی ها نقش بسزایی و تعالی وروحانی و باطنی انسان دارد و بی المثل در روایات فرموده :
از پر خوری بپرهیزید که موجب حماقت و کم عقلی می شود لذا مژده برما باد که دین اسلام انقدر دربحث طب بالاخص پیشگیری تاکید نموده احادیث و روایات در آن مورد آن وارد گردیده که تقریبا تمام شئونات زندگی ما اعم از خواب،خوراک،هوا،اب انرژی فردی و کیهانی، الفاظ، کلمات، حمام، توالت،البسه،رنگها و…را در برمیگردد.
و این مطلب گویای آن است که اسلام معتقد است تا جسم و اصول مربوط به بدن مادی و مزاجی سامات نپذیرد رسیدن انسان به آرامش درونی و باطنی بسیار سخت و گاها برای اکثر مردم غیر ممکن خواهد بود.
فردی که خواب و خوراک خود را رعایت نکند و بخواهد با مدارج انسانی راه یابد یقینا آب در هاون می کوبد.
فردی که فی المثل شام خود را اخر شب میل میکند و فراوان در شب میخورد ومی آشامدودیر وقت میخوابد آنوقت چگونه از خداوند میخواهد توفیق نماز شب به او عطا کند توفیق نناز شب تا زمینه مناسب فراهم نباشد نازل نمی شود.
این فرد اگر نماز صبح او قضا نشود باید خداوند را شاکر باشد.
رابعا ساختارنظام عالم بر پایه اضداد بنا شده و این اضداد من وجهی مکمل هم و مایه بر قراری نظم در عوالم می باشد مانند بار های منفی و مثبت، روزوشب،زن و مرد،ماه وخورشید ،خیر و شر،دوست و دشمن همچنین است در میان انسانها که بطور کلی به گروهای خیروشر دسته بندی می شویم ودر این راستا برخی ملتها نیز در این دسته بندی ها جای گرفته وتبدیل به نمادگر دیده اند.
متاسفانه به بعلت دیدگاه وجهان بینی نادرست در بین انسانها کینه و دشمنی موجب خسارت شدید در جهان گردیده.چه پذیرا باشیم یا نباشیم این عالم ماده و طبیعت انتخاب گزینشی دارد و موجود وژن برتر حفظ می شود و موجود ضعیف و بین می رود
آهو توسط قوی تراز خود یعنی شیرصید میگردد و از بین می رود. در میان آهوان نیز آهویی که ضعیف تر از بقیه باشد شکار و حذف میشود حیوانی که قویتر باشد در گزینش جفت ماده ومراتع وحیطه تحت تسلط خود موفق تر است و این امکان را دارد که ژن و نسل خود را منتقل وآنرا گسترش دهد این قانون طبیعت است و ما انسانها نیز جزئی از طبیعت هستیم و متاسفانه همین الگوی رفتاری در ما انسانها البته گاها با ظاهری متمدنانه تر جاری است کشورو حکومتی که قوی باشد به کشور های ضعیف است اندازی و منابع و گاها مرز های آنهارا آشکار میکند وای آنها بهره کشی میکند و گاها این استثمار چنان گسترده میشود که زبان و خط و آداب رسوم یک کشور یا کشور ها مورد هجوم واقع می‌شود .
شکار در سطح کلان جهانی باشکار و دست اندازی جزئی حیوانی هر دو یک معنا را میدهد وهر دو مهاجم ازغریزه وحشی گری خود طبعیت میکنند.
اما آن شیرگرسنه باشکار یک حیوان سیر میشود آرام میگیرد اما حکومتها با افکار خاص هیچگاه آرام نمیگیرند وهرچه بیشتر بدست آورند بیشتر میخواهند ومظهرهل من مزیدوجهنم میشوند.
وقتی تاریخ جهان رامطالعه می کنیم در میابیم همیشه بشر جهت از پای در آوردن دشمنان خود از روشهای مختلفی استفاده می کرده ،منجمله از بین بردن آذوقه،به آتش کشیدن محصولات،مسموم کردن چاهای اب وخوراکی ها،رواج عادات ناصحیح زندگی جهت تضعیف آن ملت و…استفاده گردیده.
همه وهمه در تاریخ صد ها بلکه هزاران بار تکرار شده واز حدشان فراتر رفته مانند رواج شراب و زنا در بین مسلمانان توسط دشمنان بعد از پیروزی مسلمانان در جنگهای صلیبی وتصرف شهرهای مهم توسط مسلمانان که بعد از مدتی ترویج آن در عامل موجب سستی وضعف قدرت مسلمانان وقتل عدم آنان وباز پس گیری سرزمینها توسط مسیحیان گردید.
لذا کشور مانیز با داشتن جهان بینی و تفکرات خاصی از این قائده گروه نیست.
مبحث جنگ بیولوژیک یک مبحث بسیار عمیق در بحث پدافند غیر عامل است که بصورت خاموشی بدون آنکه متوجه شویم می تواند تلفاتی بیشتر از چند جنگ را داشته باشد اگر عینک خوش بینی را برداریم وعینک واقع بینی را بزنیم با درستی میبینیم که مانیز وارد این نبرد و جنگ بیولوژیک شده ایم و باید هوشیاری لازم در همه ما بوجود آید
اولین قدم در راه پیروزی یاشکست برای هر ملتی در میدان جهان بینی و علم رقم می خورد وقتی یک قدرت ضعیف تر مقهور قدرت قوی تر میشود ودچار استحاله علمی وعقیدتی می گردد منبعد مطیع او میشود و تا زمانیکه آن قدرت برتر نظرات او را تائید نکند برای او سند نمیشود نمیشود بعنوان مثال ما ومسئولین ما می دانند بسیاری از این چایی هاییکه و ملت ما در حال مصرف آن هستند چای طبیعی نیست بلکه چایی هست که به آن مقدار زیادی اسانس رنگ و طعم و رایحه زده اند و همه اینها سرطان زاست اما کسی هیچ واکنشی نشان نمیدهد سالهای سال در خصوص عملکرد شرکت های لبنیات فریاد زده می شد اما کسی نبود آنرا بررسی کند همه می دانیم خودروهای ما غیر استاندارد است و جان تعداد کثیری از مسلمانان بیش از جنگ در آن گرفته میشود اما کسی کاری نمیکند.
همه می دانیم مواد نگه دارنده در آب میوه ها و کمپوتها و کنسرو ها با ما چه می کند اما استقبال مردم از آن کم نمیشود و عرضه ان ممنوع نمی شود .
هدف اصلی قدرتهای جهانی گاهی نسل مسلمانان باابزار های مختلف اعم از جنگ تغذیه میباشد تقریبا درصد جنگ های دنیا بین مسلمانان است و بیشترین قتل عام ها در میان آنها صورت میگیرد.
شکلات ها ی خشکی های عقیم کننده و بیماری زا در راستای جنگ بیولوژیک بصورت و هدفمند به این کشور ها باقیمت بسیار ارزان گاها قاچاق و گاها قانونی وارد میشود.
انواع پاستیل ها و خوراکی ها با برند و مارک های معتبر باچربی خوک وارد کشور می شود وجهت استحاله دینی و فکری پخش میشوداما اقدام جدی صورت نمیگیرد
همه میدانند خوراک ابزار مهمی در جهت صعود یا نزول افراد و ملتها میباشد چرا ما از خود نمی پرسیم روغن افتابگردانی که حدودا هر 5 کیلوی آن باید یک لیتر روغن دهد وبا پول انبار داری و مالیات و کارگر و چند واسطه حداقل باید لیتری 40تا50 هزار تومان به دست مردم برسد چطور اعجاز گونه حدودا لیتری 4تا5 هزار تومان به دست مردم میرسد چگونه است اگر روغن پالم به مقدار بسیار کم مثلا یک قاشق در ماست ها ولبنیات ها مضر بود موجب بلوای رسانه ای شداما عرضه همین روغن پالم بصورت مستقیم در غالب روغن مایع وسرخ کردنی که روی قوطی آنها نیز روغن پالم آمده خطرناک و مضر نیست ؟!
درد و فریاد ما ازبرخی تاجران وصنعتکاران مواد غذایی هم کم نیست که مضرات برخی نگهدارنده ها طعم دهنده واسانس و روشهائی که برای بدن مضر است را می دانند اما منافع مالی آنها را غافل نموده چگونه میشود محصولات تراریخته یاهمان دستکاری ژنتیک شده را که 38 کشور مهم و غربی دنیا و روسیه واردات و کشت آنرا ممنوع کرده اند اما کشور ما ودولت ما در حال ترویج ان میباشد.
در حالیکه همیشه برخی مقلد غرب بوده اند در این زمانها از انان تقلید نمیکنند ازمایشات مکرر گویای آن است که محصولات تراریخته عوارض بسیار زیانباری در خواهد داشت و به سلامتی مردم ضربه اساسی وارد خواهد آورد آورد این ترس از محصولات تراریخته تا بجائی است که برخی کشور ها حتی ورود بذر محصولات تراریخته را به کشور تو ممنوع می کنند این در حالی است که متاسفانه برخی افراد با دیدگاههای غیر منطقی در حال گسترش کشت و حتی واردات محصولات تراریخته به کشورمان می باشند.

باید دانست ما تک تک انسانها بالاخص مسلمین نسبت به نسل خود و فرزندانمان مسئول هستیم و هرگونه بی مبالاتی ما نسبت به خودمان و خانواده،فرزندان و اطرافیانمان چیزی جز تباهی و نابودی برای ما به بار نخواهد آورد.
فرق نمیکند کافر،مسلمان یا مسیحی باشیم،نظام طبیعت قوانینی دارد برای بقاء و حفظ نسل و سلامت باید از آن تبعیت نمود
بدن عنصری ما باید همیشه در تطابق با بدن عالم طبیعت باشد و هرگونه خروج تطابق و برهم خوردن سنخیت موجب بر هم خوردن مزاج جسمانی وروحی و معنوی خواهد شد.

التماس دعا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[جمعه 1395-07-30] [ 06:16:00 ب.ظ ]  



  غربت دو‌معنا دارد... ...

☝️غربـت دو معــنا دارد:
????1⃣دورى از خانــدان و وطــن
????2⃣كــمى يــاران

و حضرت مهدى (عليه السلام) به هر دو معنا غــريــب است!????????

☆روايــت امام صــادق (عليه السلام) كه فــرمــود:
⏪به ناچــار اين امر را غــيبتى خواهــد بود و در هنــگام غيبت، ناچار از عــزلت و گوشه گيــرى اســــت."????
و فرمايـش خود حضــرت در قـضيه علـى بن مهـزيار كه فــرمـود:????
“پــدرم از من پيــمان گرفتــه كه جز در سرزمين هاى پنهان و دور منزل نگيرم، براى آن كه مخـفى بـمانم و جایگاهم از نيـرنگ هاى اهل ضلالـت مصــون باشد” دلالــت بر غربـت آن حضــرت دارد.
???????????? ???????????? ????????????

و اينكه امام جواد (عليه السلام) فرمودند????
“هرگاه اين تعداد -???? سيصد و سيزده نفر⛅️ - از اهل اخلاص برايــش جمع شدند، خداونــد امر او را ظـاهر سـازد” .
بر معناى دوم غربت دلالت مى كند.

✍راوى مى گــويد: از حضرت موسى بن جعفري (عليه السلام) از صاحــب امر پرســيدم.
فرمودند:
“او همــان آواره يكتــاى غريــب پنــهان از خاندانــش مى باشد كه خونــخواه پدرش خواهد بــود."????

???????????? ???????????? ????????????

???????? پـس مــهم ترين وظيفـه ما آمـادگى براى ظهـور و دعا براى تعجـيل در فــرج مولا اســت! ⚜????

????حضــرت على (عليه السلام) فرمـود:????
“خداونـد قومـى را مى آورد كه آن ها را دوســت مى دارد و آن ها نيز او را دوسـت مى دارند. كسـى كه در ميان آن ها غريـب اسـت، بر آن ها حكومـت مى كنـد.
????همه ممالك اسـلامى را با امنيـت و آسايش تحـت سيطـره خود اداره مى كند. روزگار با او سـازگار مى شود، پيـر و جـوان از او فرمان مى برند. زمين آباد مى شود و به وسيله مهدى (عليه السلام) خـــرم و سرسبـز مى گردد."????????????????

در اين ????حـديـث به غربـت حضـرت نيز تاكيـد شــده اســت.

???? الفبای مهدویت ، مجتبی تونه ای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[پنجشنبه 1395-07-29] [ 05:50:00 ب.ظ ]  



  وصیت شیخ حسنعلی نخودکی به فرزندش.... ...

ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله… نیست جز تقوی در این ره توشه ای نان و حلوا را بنه در گوشــــه ای

بالتقوی بلغنا ما بلغنا، اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا
همانا وقتي به علم، عمل نشود، براي صاحبش بجز زيادي کفر و زيادي دور از خدا، ثمر ديگري نيست.

اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.
بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم.
.
بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

اکنون پسرم، ترا به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:

۱_آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.

۲_آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.»
در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد.
فرمودند:
چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.

۳_آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه ای نیست.

۴_از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.

۵_به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.

در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند:
تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خداست
.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1395-07-28] [ 03:03:00 ب.ظ ]  



  یه سوال؟؟! ...

چرا با اینکه امام حسین رو درگودال به شهادت رساندن ولی مرقد مطهر ش در محل شهادتش فاصله دارد؟

مگه امام حسین (ع) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.اونایی که رفتن کربلا میدونن بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟
تو کربلا یه عده اومدن گفتند نه،براین پیکر باید اسب تاخته شه.
این “باید"رو کی تعیین کرده بود؟(نقش یهود در حادثه کربلا)
تو گودال نمیشد اسب تاخت.پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند…
واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبهاجدا میشه.
بعدها که در دوره قاعونی بغدادمیشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخونه هاشون میزدند که ما از هموناییم
اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی…
حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنن!!!

ایت الله جوادی آملی:
تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته.
ابو ریحان بیرونی:
ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند.
او را با شمشیر ونیزه و سنگ باران از پای در اوردند سپس اسب بر بدنش تاختند…
بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندواین عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب میکرد…
در تاریخ آمده : یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (ع)و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند .
یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (…یوم تبرکت بهی بن امیه و ….)و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند…شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی .
در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل…
و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند 
اين خرافه به اروپا هم رسيد شايد این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم)به اندلسی ها هم از امویان این اعتقادرسیدهامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک رونمی دونستن میگفتن شانس میاره
حالا امویان این اعتقادو از کجا آورده بودن ؟
تو عاشورا بعداین که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (ع) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردناین نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردنو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یه رسم شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 03:00:00 ب.ظ ]  



  نقد خویشتن.. ...

????خدا همه را توفیق بدهد که به الفاظ و اسامی، قانع نشویم، به این که صد نفر به شما بگویند: عجب مسلمان خوبی هستی، قانع نشویم. آیا مسلمان خوبی هستی؟ ????حساب دست خود شماست. ببین چه کاره هستی! آیا با اخلاق اسلام آشنا هستی؟ آیا مرد با صفا هستی؟ از تهمت و کذب و غیبت دوری؟ خدمتگزار بندگان خدایی، یا می ????خواهی سر مردم کلاه بگذاری؟ این را خودت بهتر میدانی. چنانکه کلاه گذار هستی، اگر مردم هم بگویند: عجب آقای خوبی است! خوب نمی شوی.
????خلاصه، راهی نیست مگر این که انسان خودش را اصلاح کند. و انسان اصلاح نمی شود، مگر از راه اطاعت خدا. اگر فردا دروغها را، تهمتها را، غیبتها را، کلاه برداری ها را کنار ????گذاشتی، بدخواه بندگان خدا نبودی، آدم خوبی هستی. اینها یک هزارم مزایای اسلام است. این یک هزارم از مزایا را پیدا کن، همه جا محترم هستی. اگر در بازار کسب ????می کنی، همه به سراغت می آیند. اگر مهندس و یا معمار هستی، همه به سراغت می آیند.
????نردبان آسمان «مجموعه ای از درسهای اخلاق حضرت آیة الله بهاءالدینی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 02:56:00 ب.ظ ]  



  عمار رهبری: ...

حجة الاسلام قرائتی:
بعضى هستند وقتى به آدم مى ‏رسند، آدم را خُرد مى‏ كنند. در تمام طبقات هم هستند.

اول طلبگى به خانه حجه الاسلام‏ ها مى ‏رفتم تا آن‏ها را ببينم، مى‏ گفتند: آقاى قرائتى چه مى ‏خوانى؟ مثلًا مى ‏گفتم فلان كتاب، مى ‏گفتند: بگو ببينم «اشترتن» چه صيغه ‏اى است؟

خب نمى ‏دانستم و گيج مى‏ شدم. دو سه لغت قلمبه از من مى‏ پرسيدند، مى ‏گفتند: پسر عموى زن برادر خواهر زن اگر همسرش مرده باشد بعد با زن دايى وصلت كند، نوه‏ ى خاله‏ اش محرم است يا نامحرم‏؟

من را گيج مى ‏كردند، بعد من خیت شده بيرون مى ‏آمدم. الآن هنوز هم در تمام وجودم بغض آن آخوندها را دارم.

بابا تو مسلمان هستى؟
من طلبه كه به خانه‏ ات آمده ‏ام ادب داشته باش.
معناى ادب اين است كه براى مهمانى كه برايت مى‏ آيد احترام قائل شوى.
تو من بچه طلبه را خیت مى‏ كردى.

گاهى وقت‏ها موتور مى‏ خرد و بعد حال همه‏ ى بچه ‏ها را مىذ‏گيرد.
ماشين مى‏ خرد و پز مى ‏دهد.
و لذا حديث داريم، امام صادق (ع) فرمود:
حاضر هستم دست در دهان مار بكنم ولى دست جلوی آدمى كه تازه به چيزى رسيده، دراز نكنم.

آدمى كه تازه به چيزى رسيده است، سعى مى‏ كند نيش بزند، تا مى‏ بيند كسى ترقى كرد، به او نيش مى‏ زند كه مثلًا پسر مشت عباس را مى ‏گويى؟ بله، مادرش زمانى مى ‏آمد منزل ما و لباس‏ مى‏ شست، ما هم كمكى به او مى‏ كرديم ولى خب حالا ديگر مهندس شده است.

يعنى نمى ‏تواند تحمل كند كه مهندس شده است. بالاخره مى ‏گويد: خاله‏ اش لباس شوى خانه‏ ى پدر بزرگم بود.

اين تحقيرها نشانه ‏ى اين است كه دارد ازحسادت مى ‏تركد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 02:54:00 ب.ظ ]  



  غصه خوردن هایی که برایمان رشد می آورد! ...

⏪ آیت‌الله‌ میرباقری:

«نباید کسی بگوید به جای اینکه در ماه محرم دور هم بنشینیم و حلقه‌هایی تشکیل دهیم و عزاداری کنیم، صرفاً واقعه عاشورا را تحلیل کنیم! این جزو شبهات زیرکانه و منفی است که مربوط به دستگاه ابلیس است.
درست است که تحلیل عقلی عاشورا لازم است، اما هیچگاه از این تحلیل عقلی، توجه عاطفی زنده نمی‌شود و جای عزاداری را پر نمی‌کند.

ما باید حلقه بزنیم و در این متن بلا حضور یابیم تا تهذیب شویم. اینکه فقط دور هم بنشینیم و ببینیم که صرفاً چه اتفاقی افتاده، مثل آن قصه است که یک نفر از راه رسید و محکم بر صورت کسی دیگر کوبید! تا طرف خواست به خودش بجنبد که واکنش نشان دهد، او گفت که بیا بحث کنیم که صدا از کف دست من بود یا صورت تو؟!!
تحلیل صرف در اینجا به چه درد می‌خورد؟! این، غافل کردن است! شیطان بزرگترین جسارت را به ولیّ خدا کرده است، دستگاه ابلیس با تمام توان، خدا و ولی‌اش را هتک کرده‌اند! حالا ما فقط بنشینیم و تحلیل عقلی کنیم؟! این کفایت نمی‌کند! اول باید به این میدان وارد شویم، لااقل غصه بخوریم که چرا آنجا نبودیم تا قطعه قطعه شویم! همان غصه‌ای که [قبل از وقوع حواث سخت‌تر در] روز عاشورا، سعید بن عبدالله می‌خورد! قبل از اینکه بدن مطهر حضرت را غارت کنند، قبل از اینکه اسب بر بدن مطهر حضرت بتازند و قبل از حادثه‌های دیگر، سعید بن عبدالله به حضرت عرض می‌کند: آقاجان، من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم!
لااقل ما پس از واقعه عاشورا که باید نشان دهیم در برابر هتکی که به ولی‌مان شده، بی‌تفاوت نیستیم! قدم اول این است که چشم از این حادثه برنداریم؛‌ تمام عمر عزاداری کنیم و بسوزیم که چرا ولیّ ما هتک شد؛ این، رسم ادب و محبت و معرفت به ولی خدا را نشان می‌دهد…
این غصه‌ها رشد می‌آورد و انسان را سبکبال می‌کند؛ اگر کسی می‌خواهد مستشهد بشود و آماده بشود که خونش را در رکاب وجود مقدس امام عصر(عج) بدهد، باید قلب او ذوب در عاشورا بشود؛ به هر میزان که این قلب، با ذوب در مصیبت سیدالشهدا(ع) زنده می‌شود، مستشهد می‌شود و حاضر می‌شود خونش را در راه ولیّ خدا بدهد…».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 02:50:00 ب.ظ ]  



  حسادت معنوی ...

???? «حسادت معنوی» بدترین نوع حسادت است؛ این حسادت مالِ آدم‌خوب‌هاست!

???? اگر کسانی که اهل حسادت معنوی هستند را نشناسیم و تشخیص ندهیم، در فتنه‌های پیچیده گمراه می‌شویم! / الان در عرصۀ سیاست، بعضی‌ها ریشۀ تمام اعمال‌شان در اثر همین حسادت است
goo.gl/kdaoNj
آخرین مراحل انتظار

⭕️ اولین کینه و قتل در حیات بشر، سرِ حسادت معنوی بود؛ قابیل به هابیل

⭕️ کسی که اهل حسادت باشد، از حسودهای نسبت به ولایت، خوشش می‌آید؛ حتی بی‌دلیل!

⭕️ در فتنه‌های آخرالزمان یکی از ریشه‌های ریزش‌ها «حسادت» است

⭕️ برای فاصله گرفتن از حسادت، باید خودمان را به اهل‌بیت(ع) متصل کنیم
__________________________
#حسینیه_آیت_الله_حق‌شناس - ج8
#حجت_الاسلام_پناهیان:

???? از زمان امام باقر(ع) که هنوز جامعۀ شیعه محکم شکل نگرفته بود، خدا امتحاناتش را از شیعیان شروع کرد و این امتحانات تا زمان غیبت و بعد از آن ادامه داشته است. اولین ادعای امامت، بعد از امام سجاد(ع) شد، درحالی‌که آن‌موقع شیعه اصلاً قوی نشده بود. و بعد هم در زمان امام کاظم(ع) بود که دو تا از نواب خاص ایشان منحرف شدند و مذهب واقفیه شکل گرفت.

????وقتی شیعیان در غربت بودند، آن‌قدر امتحانات سخت از آنها گرفته شد، پس امروز که جامعۀ شیعه این‌قدر قدرت پیدا کرده، طبیعی است که خیلی بیشتر در معرض امتحانات سخت قرار دارد. بااینکه امتحاناتی که از جامعۀ شیعه زمان ائمه(ع) گرفته شد، خیلی سخت بود، اما ائمه(ع) از همان موقع فرموده‌اند که سخت‌ترین امتحانات در آخرالزمان خواهد بود.

????امام باقر(ع) می‌فرماید: فتنه‌ای برای شما پیش خواهد آمد که هر آدم تیزهوش و ذی‌نفوذِ در اندیشۀ دیگران، در آن فتنه سقوط می‌کند(فيَسْقُطُ فِيهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ»(کافی/1/370)

???? اما چرا آدم‌ها این‌قدر در فتنه‌های آخرالزمان، ریزش می‌کنند؟ ریشۀ این ریزش‌ها چیست؟ یکی از ریشه‌هایش حسادت است (که یکی از دلایلش تکبر است) پس بحث فتنه‌های آخرالزمان، در اینجا تبدیل می‌شود به یک بحث اخلاقی در درون خودمان.

???? در روایت هست که بدترین فقها در آخرالزمان هستند. اما چرا باید فقها بد بشوند؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر صنفی از آدم‌ها، یک نقطه‌ضعفی دارند که از طریق آن نقطه‌ضعف به جهنم می‌روند، و در مورد فقهاء این مشکل، حسادت است(…وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَد؛ کافی/15/387)

???? بدترین نوع حسادت در حسادت معنوی است. اینکه خدا اولین چالش حیات بشر در دنیا را «حسادت قابیل به هابیل» معرفی کرده، آیا نمی‌خواهد بگوید که این اصلی‌ترین چالش حیات بشر است؟! چالش قابیل و هابیل سرِ حسادت معنوی بود. و حسادت معنوی هم مال آدم‌خوب‌هاست؛ سرِ محبوبیت پیش خداست. پس اولین کینه و قتل در حیات بشر، سرِ حسادت معنوی بود؛ حسادت مادی، در مقابل این چیزی نیست.

???? مشکل زبیر چه بود؟ وقتی زبیر کشته شد، علی(ع) فرمود: زبیر در اثر حسادتش، به اینجا رسید؛ پیامبر(ص) به ما یک مأموریتی داد که زبیر به‌خوبی از عهدۀ آن برنیامد، ولی من انجامش دادم. از آن موقع یک حسادتی نسبت به من در دلش افتاد(الجمل و النصرة/389 و تفسیر قمی/2/361)

????اگر کسانی که اهل حسادت معنوی هستند را نشناسیم و تشخیص ندهیم، در فتنه‌های پیچیده گمراه می‌شویم. الان در عرصۀ سیاست ما بعضی‌ها تمام ریشه‌های اعمال‌شان در اثر همین حسادت است.

????برای فاصله گرفتن از حسادت باید خودمان را به اهل‌بیت(ع) متصل کنیم و سعی کنیم شبیه ایشان شویم. این‌طور نباشد که حاجت‌مان را از اهل‌بیت(ع) بگیریم و برویم. بلکه از اهل‌بیت(ع)، خودشان را بخواهیم، بگوییم: «می‌خواهم مثل شما بشوم» زیارت امین‌الله در این زمینه فو‌ق‌العاده است.

???? هر کسی که اهل حسادت باشد، از حسودهای نسبت به ولایت، خوشش می‌آید؛ حتی بی‌دلیل! می‌گوید: «نمی‌دانم چرا از فلانی خوشم می‌آید!» اما کسی که چیزی از جنس حسادت نداشته باشد، از آدم حسود خوشش نمی‌آید؛ حتی بی‌دلیل.

???? چرا بعضی‌ها یک‌دفعه‌ای خیلی بد می‌شوند؟ ریشه‌اش در حسادت است. حسادت معنوی، ریشۀ سقوط آدم‌های خوب است. اگر کسی حسادت معنوی نداشته باشد، این نشانه‌ای از نفوذِ معنویت در جان اوست، این‌را می‌توانید از امام حسین(ع) بخواهید که به شما بدهد.

???? دقت کنید که حسادت غالباً یک عیب پنهان است و کسی به این راحتی قبول نمی‌کند که حسادت دارد. امیرالمؤمنین(ع) در نامه‌ای به معاویه، دربارۀ حسادت نسبت به اولیاء خدا نوشت و از حسادت ابلیس و قابیل تا حسادت ابوجهل به پیامبر(ع) و حسادت معاویه نسبت به خودشان سخن گفت(الغارات/1/117) ولی معاویه در نامه‌ای به علی(ع) معاویه نه‌تنها قبول نکرد که حسادت دارد، بلکه برعکس، مدعی شد علی(ع) نسبت به او حسادت دارد!

آخرین_مراحل_انتظار
حسینیه_آیت_الله_حق‌شناس -ج8– #محرم95 - 95.7.19

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 01:57:00 ب.ظ ]  



  چو بید بر سر ایمان خویش لرزانم ...

????چو بید بر سر ایمان خویش ‌لرزانم

✅ من بيش از همه از ضحاک ابن عبدالله شدن ميترسم,

در روزهای اخیر پیامی تحت عنوان “من بیش از همه از عمر ابن سعد شدن میترسم” در فضای مجازی دست به دست میشد.

✅اما واقعیت این است که من در صحنه کربلا و روز عاشورا بیش از همه از ضحاک ابن عبدالله شدن میترسم،

ضحاک ابن عبدالله که بود❓❓

‼️ضحاک شخصی بود که با امام عهد مشروط کرده بود،
عهد بدین شرط که اگر یاری جز من برایت نماند، من هم بتوانم از معرکه کنار بروم.

⭕️ ظاهرا دست روزگار ضحاک را به بوته آزمایش میگذارد و ضحاک در آخرین دقایق عمر شریف امام ایشان را ترک میکند.

⭕️ضحاک ابن عبدالله ولایت مدار بود، آنهم ولایت مداری که تا ظهر عاشورا در رکاب امام می ماند.

⭕️ اما آنچه ضحاک را مایه ترس من و محو شدن خودش در تاریخ قرار داد، ولایت مداری #مشروط می باشد.

⭕️آری من از ضحاک ابن عبدالله شدن بیش از همه میترسم،

میترسم ولایت مداری ام مشروط باشد و همین شرط عاقبت رسوای تاریخم کند.

❌ عمر ابن سعد برای حکومت ری مقابل امام ایستاد.
دلبستگی عمر ابن سعد به حکومت کردن بر همه آشکار بود.

⭕️ اما ضحاک ؛ ضحاک چرا نماند؟

آخر این چه شرطی بود ضحاک؟

کدام دلبستگی پنهان بود که تو را لحظه آخر از امامت جدا کرد؟

⭕️همه ما دلبستگی هایی پنهان در دلمان داریم که ممکن است ما را لحظه آخر از اماممان جدا کند.

⭕️من بیش از همه از آن دلبستگی های پنهان که خودم بیش از همه به آنها آگاهم

دلم رمیده شد و غافل‌ام منِ درویش
که آن شکاریِ سرگشته را چه آمد پیش

 چو بید بر سر ایمان خویش ‌لرزانم
که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش

خدایا عاقبت مان را ختم به خیر بفرما

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 01:54:00 ب.ظ ]  



  زیبایی های کربلا.... ...

⭐️ مٰا رَأیْتُ إلّٰا جميلاً
⭐️ جز زیبایی، چیزی ندیدم..!

????بخشی از زيبایی های وقايع کربلا:

???? زيباترين خواهش يک زن:
همراه کردن زهير با امام حسين (عليه السلام) توسط همسرش.

???? زيباترين بازگشت:
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (عليه السلام).

???? زيباترين وفاداری:
آب نخوردن حضرت اباالفضل (عليه السلام) در شط فرات.

???? زيباترين جنگ:
نبرد حضرت علی اکبر (عليه السلام) با دشمن.

???? زيباترين واکنش:
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن.

???? زيباترين پاسخ:
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(عليه السلام).

???? زيباترين هديه:
تقديم عون و محمد به امام حسين (عليه السلام) توسط مادرشان حضرت زينب (سلام الله عليها).

???? زيباترين نماز:
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير.

???? زيباترين جان نثاری:
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (عليه السلام) و دفاع از عمو.

???? زيباترين سخنرانی:
سخنرانی امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) در کاخ ظلم.

???? از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (سلام الله عليها) حيدر وار بيان کرد.
وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟
و خانم جواب دادند:
☀️ غیر از زیبایی چیزی ندیدم ☀️

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 01:39:00 ب.ظ ]  



  اسلام ناب ...

#مولانا_ﺍﻣﺎﻡ_ﺻﺎﺩﻕ_ﻋﻠﻴﻪ_ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﺪ. (ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻣﻘﺎﻣﺶ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ).

ﻣُﺤَﻤّﺪُ ﺑْﻦُ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ ﻋَﻦْ ﺳَﻬْﻞِ ﺑْﻦِ ﺯِﻳَﺎﺩٍ ﻋَﻦِ ﺍﺑْﻦِ ﺳِﻨَﺎﻥٍ ﻋَﻦْ ﻣُﺤَﻤّﺪِ ﺑْﻦِ ﻣَﺮْﻭَﺍﻥَ ﺍﻟْﻌِﺠْﻠِﻲّ ﻋَﻦْ ﻋَﻠِﻲّ ﺑْﻦِ ﺣَﻨْﻈَﻠَﺔَ ﻗَﺎﻝَ ﺳَﻤِﻌْﺖُ ﺃَﺑَﺎ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻉ ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺍﻋْﺮِﻓُﻮﺍ ﻣَﻨَﺎﺯِﻝَ ﺍﻟﻨّﺎﺱِ ﻋَﻠَﻰ ﻗَﺪْﺭِ ﺭِﻭَﺍﻳَﺘِﻬِﻢْ ﻋَﻨّﺎ

ﺍﺻﻮﻝ ﻛﺎﻓﻰ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ: 64 ﺭﻭﺍﻳﺔ: 13
✅نکته های ناب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 01:38:00 ب.ظ ]  



  در قبر به علامه مجلسی چه گذشت؟! ...

✨مى گويند علامه مجلسى و شاگرد وى مرحوم جزايرى با هم معاهده كرده بودند كه هر كدام مردند به خواب ديگرى بيايند. لذا علامه مجلسى پس از مرگ به خواب شاگردش آمده و در مقابل سئوال وى كه پرسيد: آقا، چه شد؟ فرمود: به صورت خوب گذشت، اما چند كار برايم بسيار مفيد واقع شد (يعنى كتبى كه نوشتم مانند بحارالانوار و اعمال خوبى كه انجام داده بودم به دردم خورد، اما چند كار كوچك كه رنگ خلوص داشت برايم بسيار مفيد بود) يكى اينكه روزى از محلى گذر مى كردم كه ديدم اطراف فردى را گرفته اند.

????وقتى جلو رفتم دريافتم كه وى فردى مفلس و ورشكسته مى باشد و طلبكارها اطراف او را گرفته اند و با جسارت به وى موجب شرمسارى‏ شده اند. آن روز براى خدا با جلب رضايت بستانكاران آن فرد را از دست آنها نجات دادم و اين كار در آخرت برايم بسيار مفيد افتاد و ديگر اينكه روزى تگرگ مى باريد و من كه از محلى گذر مى كردم بچه گربه اى را ديدم. اين بچه گربه گويى از بارش تگرگ مضطرب شده و به اين طرف و آن طرف مى دويد. پس به خاطر خدا او را در بغل گرفته و تا خاتمه بارش تگرگ در زير پوستينم نگه داشتم. اين كار نيز در اينجا برايم بسيار مفيد واقع شد.

????كار ديگرى كه در آخرت برايم مفيد افتاد سيبى بود كه روزى به يك كودك يهودى دادم. آن روز سيبى در دست داشتم كه ناگهان مشاهده نمودم يك كودك بر دوش مادر با ذوق زيادى به دست من مى نگرد. پس به خاطر خدا سيب را به آن كودك دادم و اين كار نيز برايم بسيار مفيد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[جمعه 1395-07-23] [ 10:56:00 ب.ظ ]  



  ای اهل کوفه.... ...

یا اَهلَ الکوُفَةِ ، یا اَهلَ الخَتلِ وَ الغَدرِ ، اَتبکُونَ فَلا رَقَاَتِ الدَمعَةُ ، وَ لا هَدَاَتِ الرِنَّة…
ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان، آیا گریه می‌کنید؟! اشکتان خشک مباد ، و ناله ی شما فرو ننشیند…

اگر گریه بر امام حسین جزو بهترین عبادات محسوب می‌شود و همه گناهان را از بین می‌برد، پس چرا کوفیان با این جملات حضرت زینب مواجه می‌شوند؟

آن گریه‌ای اثر اکسیر دارد که از همراهی روح انسان با روح حسین‌بن علی برآمده باشد. اگر انسان خودش را در مسیر اباعبدالله حاضر ببیند و همه همتش تلاش برای هم‌افق شدن با او باشد ، آنوقت گریه بر حسین کشتی نجاتی خواهد بود در طوفان‌ فتنه‌ها.
اگر صرفا پوسته‌ای از انقلابی‌گری مانده باشد و دچار خودخواهی‌های دنیایی بشویم و نتوانیم در لحظه تکلیف خودمان را تشخیص بدهیم، صد سال هم گریه کنیم، فایده‌ای ندارد…

بگذار خیالت را راحت کنم؛
شمر
و
عمرسعد
هم گریه کردند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 10:54:00 ب.ظ ]  



  جغرافیای کربلای زمان ما... ...

امام زمانه در سال 61 هجری در سمت خواص و در مقابل حکومت قرار داشت.
موقعیتی که لزوم آن امر به معروف و نهی از منکر بود و دست آخر نیز به خون و شهادت و کربلا ختم شد…

⬅️در زمانه ما حقیقت اما در سمت حکومت اسلامی و متأسفانه در مقابل برخی خواص قرار دارد.
خواصی که بعضاً یا دچار بدفهمی اند, یا گرفتار سکوت و یا مرتکب فتنه.
درک صحیح این مسئله که سابقه ای در بیت منتظری, در فتنه کوی دانشگاه و در فتنه سال 88 نیز دارد; میتواند خطر بر نیزه رفتن دوباره سر #حقیقت را از بین ببرد و نگذارد داغ دیگری بر دل اسلام ناب بنشیند.

✅پ.ن: شاید خطر بعدی فتنه_اقتصادی باشد…
که از لوازم مقابله با آن مبارزه با بزرگنمایی مشاکل اقتصادی توسط خواص وابسته به جریان سیاسی خاص است..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1395-07-21] [ 11:30:00 ب.ظ ]  



  «حر جعفی» امروزت را بشناس! ...

“حر جعفی” استعاره کسانی است که یاری امام را در چیزی جستجو می کنند که امام آن همان چیز را نشانه گمراهی ایشان می داند

???? “عبیدالله ابن حر جعفی"-از نخبگان و سرشناسان امت اسلامی- سراسیمه از کوفه بیرون زده بود تا در معرض هل من ناصر حسین علیه السلام قرار نگیرد. او می دانست که اگر وقت رسیدن امام حسین به کوفه در شهر مانده باشد تکلیف شرعی اوست که با فرزند پیامبر همراهی کند. ازطرف دیگر چون آمادگی و انگیزه هزینه کردن از جان و مال و آبرو را برای حسین علیه السلام نداشت چاره را در فرار از شهر دید تا مثلا تکلیف یاوری از او ساقط شده باشد.

???? حر، مسیر دور شدن از کوفه را به طوری تنظیم کرد که به کاروان امام برنخورد. اما سرنوشت اینگونه رقم خورد که در چند فرسخی کربلا در منزل قصر بنی مقاتل با کاروان امام تلاقی کند. امام او را به یاری دعوت کرد و به او وعده داد که در ازای لبیک به امام بر حق و جهاد در راه او گناهان بزرگ گذشته اش از جمله مشارکت با معاویه در جنگ صفین آمرزیده شود.امام اینگونه سعادتمندی ابدی جعفی را تضمین کرد ولی حر از همراهی با امام سر باز زد و گفت چون میل به مرگ ندارد و ازآن می ترسد بجای همراهی در مبارزه، از طریق حمایت تسلیحاتی، امام را یاری کند. او شمشیر بران و اسب بسیار ویژه اش را به امام پیشکش کرد تا در نبرد کارش را آسان سازد.امام هم متقابلا او را به دلیل اشکال در منطق محاسباتیش گمراه خواند و با قراءت این آیه که ” و ما کنت متخذ المضلین عضدا” فرمود که هرگز یاری گمراهان را نمی پذیرد. امام ضمنا به حر جعفی هشدار داد که به اندازه کافی از کوفه دور شود چه اینکه اگر ندای امام به او برسد و یاریش نکند از دوزخیان خواهد بود.

???? ماجرای امام خامنه ای و جماعت تجدید نظر طلب اعتدالی همین داستان حسین ابن علی و امثال حرجعفی است. جعفی های امروز آنهایند که علی رغم دعوت رهبری به یاریش در تجهیز بنیه داخلی و تدارک اقتصاد مقاومتی و همراهیش در بدبینی به دشمن و احتراز از مذاکره و معامله، مدام از تقدیم اسب برجامی خود به امام سخن می گویند و به زعم خود شمشیر fatf و قراردادهای نفتیشان را به او پیشکش می کنند. بماند که اگر اسب و شمشیر پیشکش حرجعفی در حدخودشان از عهده کاری بر می آمدند عایدی امام و امت از پیشکشهای برجامی آقایان به تعبیر خودشان “هیچ” بوده است

هرقدر که رهبری این نوع از سبکهای غربگرایانه اداره کشور را غلط و انحرافی می انگارد و کارآمدیشان را در مسیر انقلاب به چالش می کشد، ظاهرا تأثیری بر اصلاح منطق محاسباتی تجدید نظرطلبان نمیگذارد و قرار است این روند انحرافی تا آخر ادامه داشته باشد.

???????? اما این یک واقعیت آشکار است که علی و آل علی هرگز یاوری گمراهانی که منطق محاسباتیشان دچار اعوجاج و انحراف شده است را نخواهند پذیرفت. حرجعفی بعد از ماجرای کربلا هماره در حسرت همراهی با امام می سوخت و ندبه می کرد که همای سعادتی که روی دوشم نشسته بود را چه خیره سرانه از خود راندم. آیا حسرت و ندبه پسادولتی برجامیان در ناهمراهی با امام انقلاب و رها کردن راه او و در عوض سرگردانی در بیراهه کدخداگرایی حدی خواهد داشت?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:27:00 ب.ظ ]  



  چرا همسر حضرت زینب.س.در کربلا غائب بود؟ ...

‌چراهمسر حضرت زینب(س)درکربلا غائب بود؟

پاسخ :

علیرغم اینکه «عبدالله بن جعفر» از شیعیان خاص ائمه و از نزدیکترین افراد به خاندان اهل بیت(ع) بوده، به گواهی تاریخ در کربلا و قیام عاشورا حضور نداشت.

پژوهشگران درباره علل غیبت او اظهار نظرهای متفاوتی کرده اند. برخی کوشیده اند بر اساس شواهد تاریخی،غیبت او را به گونه ای توجیه کنند که به ایمان و اعتقاد و وفاداری او نسبت به امام حسین(ع) خدشه ای وارد نشود امّا برخی دیگر معتقدند دیدگاه«عبدالله بن جعفر» درباره قیام کربلا، با دیدگاه امام حسین(ع) متفاوت بود.

???? شواهد تاریخی حاکی از موافقت «عبدالله بن جعفر» با قیام حسینی

1⃣فرستادن همسر و فرزندان خویش با امام حسین(ع)
2⃣واکنش حماسی پس از شهادت امام حسین(ع)
3⃣نامه خیرخواهانه به امام حسین(ع)
4⃣معذور بودن او در نپیوستن به امام

????شواهد تاریخی حاکی از مخالفت«عبدالله بن جعفر» با قیام حسینی

1⃣امان خواهی از بنی امیه
2⃣روحیه صلح جویانه عبدالله و روابط او با بنی امیه
———————————————————
اگر چه «عبدالله بن جعفر» توفیق حضور در کربلا را نداشته و تاریخ عذر وی در نپیوستن به کاروان امام(ع) را روشن نکرده است. با این حال همسر و فرزندان وی سهم بسزایی در یاری حسین(ع) داشتند .

پ ن :«عبدالله بن جعفر طیار» نخستین مولود اسلام در حبشه و اولین فرزند«جعفر طیّار» است. او را به سبب بخشندگی و سخاوت فوق العاده اش، جواد،کریم،سخی و بحر الجود لقب داده اند.

????مقتل جامع سیدالشهداء(ع) ج 2 ص 518

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:17:00 ب.ظ ]  



  درد ودل امام زمان .عج.با امام حسین.ع. ...

دردودل حضرت ولی عصر .عج.با امام حسین.ع.
حسین جان…..
مهدی ام مهدی خسته!دلم از بي وفایی ها شکسته…
حسین جان مانده ام تنهای تنها!
شده کرب و بلایم کوه و صحرا….
حسین جان….
کاش من جای تو بودم!
چویارانت بدم گرد وجودت!
شما گفتی ولی آنها نرفتند….مرا یاران همه یک یک برفتند…
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بي وفایی ها شکسته
حسین جان
سال ها در انتظارم
هنوز حسرت به یاران تو دارم
حسین جان انتقام نگرفته ام من
به جای امتم شرمنده ام من
حسین جان
قطعه قطعه جسم اکبر(ع)
سر افتاده ی علی اصغر(ع)
دوکتف خونی و مشک ابالفضل (ع)
کنار علقمه اشک ابالفضل (ع)
صدای ناله جانسوز زهرا(س)
فرار کودکان در دشت و صحرا
همه منزل به منزل در اسارت
چنان که شد به آل تو جسارت!
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بي وفایی ها شکسته
هر انچه عمه ام زینب (س)کشیده
بود هر صبح و شام در پیش دیده
ز قلبم میزند بیرون شراره
چه کاری سخت تر از انتظاره
حسین جان
از شما شرمنده هستم
گناه امتم بسته دو دستم
چقدر دیگر بگویم من به امت
دعا باشد کلید قفل غیبت
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

????????????اللهم عجل الولیک الفرج???? ????????

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:14:00 ب.ظ ]  



  هل من ناصر ینصرنی... ...

حسین فریاد می زند:
“هل من ناصر ینصرنی؟”
و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم:
لبیک یاحسین!لبیک…
حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند…
و من باز می گویم:
لبیک یاحسین!لبیک…
حسین شمشیر می خورد من سر مادرم داد می زنم و می گویم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین سنگ می خورد،من در مجلس غیبت می گویم:
لبیک یا حسین! لبیک…
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم:
لبیک یا حسین ! لبیک…
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:
هل من ناصر ینصرنی؟
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد می زنم:
لبیک یا حسین لبیک…
حسین سینه اش سنگین شده است،کسی روی سینه است…
حسین به من نگاه می کند،می گوید:
تنهایم یاریم کن…
من گناه می کنم و باز فریاد می زنم:
لبیک… خورشید غروب کرده است…
من لبخندی می زنم و می گویم:
اللهم عجل لولیک الفرج…
به چشمان مهدی خیره می شوم و می گویم:
“دوستت دارم تنهایت نمی گذارم…”
مهدی به محراب می رود،اشک میریزد و برای گناهان من طلب مغفرت می کند…
مهدی تنهاست…
حسین تنهاست…
من این را میدانم…
و همچنان گناه میکنم…!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:11:00 ب.ظ ]  



  سخت ترین لحظات کربلا وحجاب.. ...

که از مهم ‌ترین چیزهایی است که اهل ‌بیت (علیهم ‌السلام) حتی در سخت‌ ترین شرایط کربلا به آن توجه داشته و خود والاترین الگوی آن بوده‌اند. ایشان به اندازه آزاری که از هتک حرمت خود دیدند، از هیچ رفتار دشمن آزرده نشدند. لذا بر همه زائران و به ‌ویژه بر بانوان زائر فرض است که شرایط عفاف را در رفتار و نوع پوشش وظاهر خود حفظ نموده و از هر چه این امر را خدشه‌ دار می‌کند (مانند پوشیدن لباس‌های تنگ واختلاط‌‌های زشت و استفاده از زیور آلات ناروا) بپرهیزند، بلکه سزاوار است که به منظور منزّه نگه داشتن این مراسم مقدّس از شائبه‌های ناپسند، تا حد امکان، بالاترین مراتب عفاف را رعایت نمایند.

از درگاه خداوند متعال مسألت داریم که در دنیا و آخرت، مقام پیامبر مصطفی (صلی الله علیه وآله) و اهل ‌بیت مطهرش (علیهم‌‌ السلام) را به برکت فداکاری‌هایی که در راه او به عمل آوردند و برای هدایت خلقش کوشیدند، فزونی بخشد و همان گونه که بر برگزیدگان پیشین، به‌خصوص بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستاده است، درود خود بر ایشان را بیفزاید.

از خداوند متعال هم‌‌چنین مسألت داریم که به زیارت زائران حضرت اباعبد الله الحسین (علیه‌‌ السلام) برکت دهد و آن را به بهترین نحوی که عمل بندگان صالح خویش را می‌ پذیرد، قبول فرماید، تا در مسیر و سیره خود در این زیارت و در باقی ایام زندگانی الگویی برای دیگران شوند و آنان را به سبب ولایت اهل‌ بیت پیامبر (علیهم ‌السلام) و پیروی از سیره و تبلیغ رسالت ایشان پاداش خیر عطا کند.

باشد که در روز قیامت که هر یک از مردم با امام خویش خوانده می‌شود، ایشان با اهل ‌‌بیت (علیهم ‌السلام) خوانده شوند، و کسانی که در این راه به شهادت می‌رسند، به دلیل جانبازی‌هایی که به عمل آورده و ستم و آزاری که به خاطر محبت ایشان به جان خریده‌اند، با حسین (علیه ‌‌السلام) و یارانش محشور شوند؛ انه سمیع مجیب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:09:00 ب.ظ ]  



  شام غریبان.. ...

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست

▪️اجرك الله يا صاحب‌الزمان ( عج )!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:02:00 ب.ظ ]  



  عاشورا مکانی برای تصمیم گیری... ...

در همه ی تاریخ آدم هایی مثل ما زیرآبی رفتند. آن پشت و پستوها قایم شدند. جوری که درست معلوم نشود اهل کدام وری هستند!

تا هم از این ور بخورند هم از آن ور. بعد یکدفعه یک بیابان بی آب و علف پیدا شد که معادلات همه را ریخت بهم که جای قایم شدن نداشت.

حالا فک کن مثل” زهیر” هی راه قافله ات را کج کنی و از بیراهه ها بروی تا به کاروان امام حسین علیه السلام برخورد نکنی… بالاخره چی؟

بیابان مگر چقدر جای فرار دارد؟

بالاخره میفرستند دنبالت:

« زهیر! تصمیم ات را بگیر. »

فک کن بروی لای سپاه یزید و توی خیمه ها قایم شوی، صدایت می کنند:

« حر! تصمیم ات را بگیر»

بدتر از همه آن شب که چراغها را خاموش می کنند و در دل تاریکی می گویند:

« این شب و این بیابان، تصمیم ات را بگیر»

عاشورا اگر این «تصمیم ات را بگیر» را نداشت، خیلی خوب بود.

هرچقدر که می خواستند ما گریه می کردیم و به سر و سینه میزدیم. ضجّه و فغان و اندوه. ولی موضوع این است که از همان صبح عاشورا که خورشید در می آید،همه ذرات دور و بر آدم داد می زنند:

« تصمیم ات را بگیر… »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:01:00 ب.ظ ]  



  آیا می دانید ذخرالحسین .ع.کیست؟ ...

در جنگ صفین بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شأن من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم ، پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند : بس است پسرم برگرد… تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است. السلام علیک یا ابالفضل العباس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 09:57:00 ب.ظ ]