اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




 جستجو 



 
  اسلام ناب ...

#مولانا_ﺍﻣﺎﻡ_ﺻﺎﺩﻕ_ﻋﻠﻴﻪ_ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﺪ. (ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻣﻘﺎﻣﺶ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ).

ﻣُﺤَﻤّﺪُ ﺑْﻦُ ﺍﻟْﺤَﺴَﻦِ ﻋَﻦْ ﺳَﻬْﻞِ ﺑْﻦِ ﺯِﻳَﺎﺩٍ ﻋَﻦِ ﺍﺑْﻦِ ﺳِﻨَﺎﻥٍ ﻋَﻦْ ﻣُﺤَﻤّﺪِ ﺑْﻦِ ﻣَﺮْﻭَﺍﻥَ ﺍﻟْﻌِﺠْﻠِﻲّ ﻋَﻦْ ﻋَﻠِﻲّ ﺑْﻦِ ﺣَﻨْﻈَﻠَﺔَ ﻗَﺎﻝَ ﺳَﻤِﻌْﺖُ ﺃَﺑَﺎ ﻋَﺒْﺪِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻉ ﻳَﻘُﻮﻝُ ﺍﻋْﺮِﻓُﻮﺍ ﻣَﻨَﺎﺯِﻝَ ﺍﻟﻨّﺎﺱِ ﻋَﻠَﻰ ﻗَﺪْﺭِ ﺭِﻭَﺍﻳَﺘِﻬِﻢْ ﻋَﻨّﺎ

ﺍﺻﻮﻝ ﻛﺎﻓﻰ ﺟﻠﺪ 1 ﺹ: 64 ﺭﻭﺍﻳﺔ: 13
✅نکته های ناب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1395-07-28] [ 01:38:00 ب.ظ ]  



  در قبر به علامه مجلسی چه گذشت؟! ...

✨مى گويند علامه مجلسى و شاگرد وى مرحوم جزايرى با هم معاهده كرده بودند كه هر كدام مردند به خواب ديگرى بيايند. لذا علامه مجلسى پس از مرگ به خواب شاگردش آمده و در مقابل سئوال وى كه پرسيد: آقا، چه شد؟ فرمود: به صورت خوب گذشت، اما چند كار برايم بسيار مفيد واقع شد (يعنى كتبى كه نوشتم مانند بحارالانوار و اعمال خوبى كه انجام داده بودم به دردم خورد، اما چند كار كوچك كه رنگ خلوص داشت برايم بسيار مفيد بود) يكى اينكه روزى از محلى گذر مى كردم كه ديدم اطراف فردى را گرفته اند.

????وقتى جلو رفتم دريافتم كه وى فردى مفلس و ورشكسته مى باشد و طلبكارها اطراف او را گرفته اند و با جسارت به وى موجب شرمسارى‏ شده اند. آن روز براى خدا با جلب رضايت بستانكاران آن فرد را از دست آنها نجات دادم و اين كار در آخرت برايم بسيار مفيد افتاد و ديگر اينكه روزى تگرگ مى باريد و من كه از محلى گذر مى كردم بچه گربه اى را ديدم. اين بچه گربه گويى از بارش تگرگ مضطرب شده و به اين طرف و آن طرف مى دويد. پس به خاطر خدا او را در بغل گرفته و تا خاتمه بارش تگرگ در زير پوستينم نگه داشتم. اين كار نيز در اينجا برايم بسيار مفيد واقع شد.

????كار ديگرى كه در آخرت برايم مفيد افتاد سيبى بود كه روزى به يك كودك يهودى دادم. آن روز سيبى در دست داشتم كه ناگهان مشاهده نمودم يك كودك بر دوش مادر با ذوق زيادى به دست من مى نگرد. پس به خاطر خدا سيب را به آن كودك دادم و اين كار نيز برايم بسيار مفيد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[جمعه 1395-07-23] [ 10:56:00 ب.ظ ]  



  ای اهل کوفه.... ...

یا اَهلَ الکوُفَةِ ، یا اَهلَ الخَتلِ وَ الغَدرِ ، اَتبکُونَ فَلا رَقَاَتِ الدَمعَةُ ، وَ لا هَدَاَتِ الرِنَّة…
ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان، آیا گریه می‌کنید؟! اشکتان خشک مباد ، و ناله ی شما فرو ننشیند…

اگر گریه بر امام حسین جزو بهترین عبادات محسوب می‌شود و همه گناهان را از بین می‌برد، پس چرا کوفیان با این جملات حضرت زینب مواجه می‌شوند؟

آن گریه‌ای اثر اکسیر دارد که از همراهی روح انسان با روح حسین‌بن علی برآمده باشد. اگر انسان خودش را در مسیر اباعبدالله حاضر ببیند و همه همتش تلاش برای هم‌افق شدن با او باشد ، آنوقت گریه بر حسین کشتی نجاتی خواهد بود در طوفان‌ فتنه‌ها.
اگر صرفا پوسته‌ای از انقلابی‌گری مانده باشد و دچار خودخواهی‌های دنیایی بشویم و نتوانیم در لحظه تکلیف خودمان را تشخیص بدهیم، صد سال هم گریه کنیم، فایده‌ای ندارد…

بگذار خیالت را راحت کنم؛
شمر
و
عمرسعد
هم گریه کردند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 10:54:00 ب.ظ ]  



  جغرافیای کربلای زمان ما... ...

امام زمانه در سال 61 هجری در سمت خواص و در مقابل حکومت قرار داشت.
موقعیتی که لزوم آن امر به معروف و نهی از منکر بود و دست آخر نیز به خون و شهادت و کربلا ختم شد…

⬅️در زمانه ما حقیقت اما در سمت حکومت اسلامی و متأسفانه در مقابل برخی خواص قرار دارد.
خواصی که بعضاً یا دچار بدفهمی اند, یا گرفتار سکوت و یا مرتکب فتنه.
درک صحیح این مسئله که سابقه ای در بیت منتظری, در فتنه کوی دانشگاه و در فتنه سال 88 نیز دارد; میتواند خطر بر نیزه رفتن دوباره سر #حقیقت را از بین ببرد و نگذارد داغ دیگری بر دل اسلام ناب بنشیند.

✅پ.ن: شاید خطر بعدی فتنه_اقتصادی باشد…
که از لوازم مقابله با آن مبارزه با بزرگنمایی مشاکل اقتصادی توسط خواص وابسته به جریان سیاسی خاص است..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1395-07-21] [ 11:30:00 ب.ظ ]  



  «حر جعفی» امروزت را بشناس! ...

“حر جعفی” استعاره کسانی است که یاری امام را در چیزی جستجو می کنند که امام آن همان چیز را نشانه گمراهی ایشان می داند

???? “عبیدالله ابن حر جعفی"-از نخبگان و سرشناسان امت اسلامی- سراسیمه از کوفه بیرون زده بود تا در معرض هل من ناصر حسین علیه السلام قرار نگیرد. او می دانست که اگر وقت رسیدن امام حسین به کوفه در شهر مانده باشد تکلیف شرعی اوست که با فرزند پیامبر همراهی کند. ازطرف دیگر چون آمادگی و انگیزه هزینه کردن از جان و مال و آبرو را برای حسین علیه السلام نداشت چاره را در فرار از شهر دید تا مثلا تکلیف یاوری از او ساقط شده باشد.

???? حر، مسیر دور شدن از کوفه را به طوری تنظیم کرد که به کاروان امام برنخورد. اما سرنوشت اینگونه رقم خورد که در چند فرسخی کربلا در منزل قصر بنی مقاتل با کاروان امام تلاقی کند. امام او را به یاری دعوت کرد و به او وعده داد که در ازای لبیک به امام بر حق و جهاد در راه او گناهان بزرگ گذشته اش از جمله مشارکت با معاویه در جنگ صفین آمرزیده شود.امام اینگونه سعادتمندی ابدی جعفی را تضمین کرد ولی حر از همراهی با امام سر باز زد و گفت چون میل به مرگ ندارد و ازآن می ترسد بجای همراهی در مبارزه، از طریق حمایت تسلیحاتی، امام را یاری کند. او شمشیر بران و اسب بسیار ویژه اش را به امام پیشکش کرد تا در نبرد کارش را آسان سازد.امام هم متقابلا او را به دلیل اشکال در منطق محاسباتیش گمراه خواند و با قراءت این آیه که ” و ما کنت متخذ المضلین عضدا” فرمود که هرگز یاری گمراهان را نمی پذیرد. امام ضمنا به حر جعفی هشدار داد که به اندازه کافی از کوفه دور شود چه اینکه اگر ندای امام به او برسد و یاریش نکند از دوزخیان خواهد بود.

???? ماجرای امام خامنه ای و جماعت تجدید نظر طلب اعتدالی همین داستان حسین ابن علی و امثال حرجعفی است. جعفی های امروز آنهایند که علی رغم دعوت رهبری به یاریش در تجهیز بنیه داخلی و تدارک اقتصاد مقاومتی و همراهیش در بدبینی به دشمن و احتراز از مذاکره و معامله، مدام از تقدیم اسب برجامی خود به امام سخن می گویند و به زعم خود شمشیر fatf و قراردادهای نفتیشان را به او پیشکش می کنند. بماند که اگر اسب و شمشیر پیشکش حرجعفی در حدخودشان از عهده کاری بر می آمدند عایدی امام و امت از پیشکشهای برجامی آقایان به تعبیر خودشان “هیچ” بوده است

هرقدر که رهبری این نوع از سبکهای غربگرایانه اداره کشور را غلط و انحرافی می انگارد و کارآمدیشان را در مسیر انقلاب به چالش می کشد، ظاهرا تأثیری بر اصلاح منطق محاسباتی تجدید نظرطلبان نمیگذارد و قرار است این روند انحرافی تا آخر ادامه داشته باشد.

???????? اما این یک واقعیت آشکار است که علی و آل علی هرگز یاوری گمراهانی که منطق محاسباتیشان دچار اعوجاج و انحراف شده است را نخواهند پذیرفت. حرجعفی بعد از ماجرای کربلا هماره در حسرت همراهی با امام می سوخت و ندبه می کرد که همای سعادتی که روی دوشم نشسته بود را چه خیره سرانه از خود راندم. آیا حسرت و ندبه پسادولتی برجامیان در ناهمراهی با امام انقلاب و رها کردن راه او و در عوض سرگردانی در بیراهه کدخداگرایی حدی خواهد داشت?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:27:00 ب.ظ ]