شـوری که همـنـشین شـعور نباشد، ویـرانـگر است!

مـن از این شورِ بـی شـعـور می تـرسم!

مـن همیشه از جمـعیـتی که گـله وار در پی مـوجی دویـده اند بـی که بدانند چرا می دونـد، هراسیده ام.

مـی گویند بـی که بدانند چـرا گریه مـی کنند.

مـی خنـدند و عـلتش نـمی دانند.

نـعره مـی کشند و رگ هـای گـردن را مـتورم مـی کنند و نـمی دانـند چرا!

مـن همیشه از ایـن جمـعیت تـرسیده ام!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت