‍ ?#معرفی_کتاب

? برشی از کتاب
…یادم هست یک روز ، در کنار اصغر وصالی و ابراهیم و چند نفر از نیروها نشسته بودیم.شخصی به ابراهیم اعتراض کرد که چرا در هر موقعیتی، حتی زمانی که در محاصره هستیم اذان می گویی؟ آن هم با صدای بلند و در مقابل دشمن!
این سؤال در ذهن بسیاری از افراد بود. اما شاید جرئت نمی کردند بیان کنند.همه منتظر جواب شدند.
ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت. تمام افراد جواب خودشان را گرفتند.
ابراهیم گفت: ” مگه تو کربلا امام حسین علیه السلام محاصره نشده بود؟ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند!؟”
بعد مکثی کرد و گفت: “ما برای همین اذان و نماز با دشمن می جنگیم."…

#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2

ادامه زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار

#شهید_ابراهیم_هادی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت