سی سال پیش، خواهر بزرگتر من صبح ها زود بیدار میشد تا قبل از مدرسه رفتن همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد ما راهی مدرسه میشدیم.

حالا با نسلی مواجهیم که صبح که بیدار میشود از هتل خانه شان خارج میشود چون که والدینش به عنوان مستخدمین “هتل خانه “همه جا را رفت و روب خواهند کرد.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن میخوابد، خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا میخورد احساس مسئولیت ندارد، آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت؟

برای این نسل “سرزمین” هم چون هتلی است که میتوان خورد و خوابید و ریخت و پاشید.
از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
“سرزمین” هم مثل “خانه” برای این نسل “هتل” است با این فرق که متاسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟

کی بود؟ کی بود؟ اتفاقا این دفعه من بودم، تو بودی، ما بودیم، همه بودند!! کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این “نسل هتل نشین” بدهیم. نه به خاطر خودمان! به خاطر خودشان و آینده کشورشان.

موضوعات: خدا شهیدم کن  لینک ثابت