خودتو داری کجا خرج میکنی؟
.
.
به او گفتم: داداش، تو این روزگار، ما خواهى نخواهى خرج مى‌شویم… درست؟

جواب داد: درست. گفتم: کجا خرج بشویم که ارزش داشته باشد؟ براى کى خرج بشیم که معرفت داشته باشد؟ دل‌هاى بزرگمان را کجا بگذاریم که قدر داشته باشند؟

سپس پرسیدم: درخت چیه؟ جواب داد: ریشه، ساقه، شاخه، گاهى هم میوه…؟ گفتم: هیچ دیدى که وقتى یک درخت میوه داد… خاک و آب را از ریشه‌ها و ساقه و شاخه‌ها گذروند و میوه شد، آن گاه یک باغبان میوه‌ها را همین‌طورى رها مى‌کند؟ یا میوه‌ها را دوباره توى خاک‌ها، پاى ریشه خاک بکنه؟

گفت: مگر خره؟…

گفتم: جهان هستى، تمام هستى یک درخته… میوه درخت هستى تویى. همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک به تو ختم مى‌شه. زمین و نفت و طلا و الماس‌ها و ریشه‌ها و ساقه‌ها و شاخه‌هاى تو هستند. همه آن‌ها مال تو هستند. تو مال کى هستى؟ تو خودت را سر شاخه‌ها مى‌گذارى تا بپوسى؟ خودت رو احتکار مى‌کنى یا این که دوباره پاى ریشه‌ها و خاک‌ها مى‌ریزى و براى چیزهاى که مال تو هستند و براى تو هستند، براى آن‌ها خرج مى‌کنى؟

گفتم: همه اون‌ها کمتر از تو هستند، همه اون‌ها وقتى کامل شدند، به تو مى‌رسند. تو میوه‌اى، خودت را داشته باش، براى مرده‌ها خرج نکن. آن‌ها براى تو هستند تو براى آن‌ها نباش… تو ادامه داشته باش… تا آن‌ها هم ادامه پیدا کنند.

گفتم: اگر بخواهى ادامه پیدا کنى، اگر بخواهى حرکت کنى، آن وقت باید از راه خبر بگیرى آن وقت باید راهنما بگیرى… آن وقت باید از همین زمین‌ها و ریشه‌ها و شاخه‌ها آذوقه بردارى. که همیشه راه هست، و کار تو رفتن است. کار تو تحرکه نه تنوع. که تنوع شکل عوض کردن و بزک کردن است، اما تحرک راه افتادن است. کسى که فهمید چقدر است، به راحتى مى‌تواند هدف را انتخاب کند و از تنوع‌ها به حرکت‌ها روى بیاورد و به جهت عالى‌تر و بالاتر متوجه بشود.»

روش نقد، ج 1، ص 40 تا 43
#استاد_علی_صفایی_حائری_ره

موضوعات: خدا شهیدم کن  لینک ثابت