آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




 جستجو 



 
  هل من ناصر ینصرنی... ...

حسین فریاد می زند:
“هل من ناصر ینصرنی؟”
و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم:
لبیک یاحسین!لبیک…
حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند…
و من باز می گویم:
لبیک یاحسین!لبیک…
حسین شمشیر می خورد من سر مادرم داد می زنم و می گویم:
لبیک یا حسین!لبیک…
حسین سنگ می خورد،من در مجلس غیبت می گویم:
لبیک یا حسین! لبیک…
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم:
لبیک یا حسین ! لبیک…
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:
هل من ناصر ینصرنی؟
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد می زنم:
لبیک یا حسین لبیک…
حسین سینه اش سنگین شده است،کسی روی سینه است…
حسین به من نگاه می کند،می گوید:
تنهایم یاریم کن…
من گناه می کنم و باز فریاد می زنم:
لبیک… خورشید غروب کرده است…
من لبخندی می زنم و می گویم:
اللهم عجل لولیک الفرج…
به چشمان مهدی خیره می شوم و می گویم:
“دوستت دارم تنهایت نمی گذارم…”
مهدی به محراب می رود،اشک میریزد و برای گناهان من طلب مغفرت می کند…
مهدی تنهاست…
حسین تنهاست…
من این را میدانم…
و همچنان گناه میکنم…!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1395-07-21] [ 11:11:00 ب.ظ ]  



  سخت ترین لحظات کربلا وحجاب.. ...

که از مهم ‌ترین چیزهایی است که اهل ‌بیت (علیهم ‌السلام) حتی در سخت‌ ترین شرایط کربلا به آن توجه داشته و خود والاترین الگوی آن بوده‌اند. ایشان به اندازه آزاری که از هتک حرمت خود دیدند، از هیچ رفتار دشمن آزرده نشدند. لذا بر همه زائران و به ‌ویژه بر بانوان زائر فرض است که شرایط عفاف را در رفتار و نوع پوشش وظاهر خود حفظ نموده و از هر چه این امر را خدشه‌ دار می‌کند (مانند پوشیدن لباس‌های تنگ واختلاط‌‌های زشت و استفاده از زیور آلات ناروا) بپرهیزند، بلکه سزاوار است که به منظور منزّه نگه داشتن این مراسم مقدّس از شائبه‌های ناپسند، تا حد امکان، بالاترین مراتب عفاف را رعایت نمایند.

از درگاه خداوند متعال مسألت داریم که در دنیا و آخرت، مقام پیامبر مصطفی (صلی الله علیه وآله) و اهل ‌بیت مطهرش (علیهم‌‌ السلام) را به برکت فداکاری‌هایی که در راه او به عمل آوردند و برای هدایت خلقش کوشیدند، فزونی بخشد و همان گونه که بر برگزیدگان پیشین، به‌خصوص بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستاده است، درود خود بر ایشان را بیفزاید.

از خداوند متعال هم‌‌چنین مسألت داریم که به زیارت زائران حضرت اباعبد الله الحسین (علیه‌‌ السلام) برکت دهد و آن را به بهترین نحوی که عمل بندگان صالح خویش را می‌ پذیرد، قبول فرماید، تا در مسیر و سیره خود در این زیارت و در باقی ایام زندگانی الگویی برای دیگران شوند و آنان را به سبب ولایت اهل‌ بیت پیامبر (علیهم ‌السلام) و پیروی از سیره و تبلیغ رسالت ایشان پاداش خیر عطا کند.

باشد که در روز قیامت که هر یک از مردم با امام خویش خوانده می‌شود، ایشان با اهل ‌‌بیت (علیهم ‌السلام) خوانده شوند، و کسانی که در این راه به شهادت می‌رسند، به دلیل جانبازی‌هایی که به عمل آورده و ستم و آزاری که به خاطر محبت ایشان به جان خریده‌اند، با حسین (علیه ‌‌السلام) و یارانش محشور شوند؛ انه سمیع مجیب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:09:00 ب.ظ ]  



  شام غریبان.. ...

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست

▪️اجرك الله يا صاحب‌الزمان ( عج )!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:02:00 ب.ظ ]  



  عاشورا مکانی برای تصمیم گیری... ...

در همه ی تاریخ آدم هایی مثل ما زیرآبی رفتند. آن پشت و پستوها قایم شدند. جوری که درست معلوم نشود اهل کدام وری هستند!

تا هم از این ور بخورند هم از آن ور. بعد یکدفعه یک بیابان بی آب و علف پیدا شد که معادلات همه را ریخت بهم که جای قایم شدن نداشت.

حالا فک کن مثل” زهیر” هی راه قافله ات را کج کنی و از بیراهه ها بروی تا به کاروان امام حسین علیه السلام برخورد نکنی… بالاخره چی؟

بیابان مگر چقدر جای فرار دارد؟

بالاخره میفرستند دنبالت:

« زهیر! تصمیم ات را بگیر. »

فک کن بروی لای سپاه یزید و توی خیمه ها قایم شوی، صدایت می کنند:

« حر! تصمیم ات را بگیر»

بدتر از همه آن شب که چراغها را خاموش می کنند و در دل تاریکی می گویند:

« این شب و این بیابان، تصمیم ات را بگیر»

عاشورا اگر این «تصمیم ات را بگیر» را نداشت، خیلی خوب بود.

هرچقدر که می خواستند ما گریه می کردیم و به سر و سینه میزدیم. ضجّه و فغان و اندوه. ولی موضوع این است که از همان صبح عاشورا که خورشید در می آید،همه ذرات دور و بر آدم داد می زنند:

« تصمیم ات را بگیر… »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 11:01:00 ب.ظ ]  



  آیا می دانید ذخرالحسین .ع.کیست؟ ...

در جنگ صفین بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شأن من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم ، پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند : بس است پسرم برگرد… تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است. السلام علیک یا ابالفضل العباس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 09:57:00 ب.ظ ]  




 
مداحی های محرم