آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




 جستجو 



 
  عملیات شناسی.... ...

‍ #عملیات_شناسی

?نام عملیات : فتح 7 – برون مرزی

?زمان : 7 تیرماه 1366

?رمز عملیات : یافاطمه الزهرا (س)

?مکان اجرا : منطقه حلبچه و سیدصادق کردستان عراق – عقبه محور شمالی جبهه دشمن

?تلفات دشمن : 1545 (کشته ، زخمی و اسیر)

?ارگان های عمل کننده : نیروهای عملیاتی قرارگاه برون مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری معارضان کرد عراقی


?اهداف عملیات : انهدام عقبه ستادی و لشکری دشمن در منطقه حلبچه و سیدصادق کردستان عراق انهدام تأسیسات نظامی و اقتصادی دشمن.

?سالروز عملیات"فتح 7″گرامی باد?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[چهارشنبه 1396-04-07] [ 06:29:00 ب.ظ ]  



  سخنی با برادرم میثم مطیعی... ...

بسم الله الرحمن الرحیم

? سخنی با برادرم، حاج #میثم_مطیعی

دو روز پیش از عید سعید فطر، در تاملات قرآنی روزانه‌ام به این آیه رسیدم:

✅ «وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً» (مزمل/10)
«بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به شیوه‌ای زیبنده دوری گزین»

و مضمون یکی از نکاتی که همان روز نوشتم،
این بود:

? «کسی که وظیفه بیان حق و حقیقت در جامعه را برعهده می‌گیرد، باید:
▫️ خود را برای سخنان ناروا، زخم‌زبان‌ها، زیر بار حق نرفتن‌ها، و طعنه و کنایه‌ها آماده کند؛ و
▫️وقتی هم می‌خواهد به آنها بی‌اعتنایی کند همین بی‌اعتنایی‌اش را هم به نحوی زیبنده انجام دهد.»

▪️لینک یادداشت آن روز:
https://t.me/YekAaye/5896



?از تو جز این انتظار نداشتم?

اما در تعجبم از کسانی است که ژست انتقادپذیری و فریادشان در آزادی بیان، چشم مَلَک را خیره، و گوش فلک را کر کرده، اما سخنان تو را که در کمال ادب، و بر واضحات انگشت گذاشتی، تاب نمی‌آورند‼️

?برخی تو را به خاطر دفاعت از کوخ‌نشینان به پیروی از «مارکسیسم» متهم می‌کنند❗️

?برخی به مصداق «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِم‏» (هر فریادی را علیه خود می‌پندارند؛ منافقون/4)، حتی فریاد تو بر «کاخ‌نشینی» را هم به منتخب خود تطبیق می‌دهند❗️

?و برخی …


?یکبار دیگر تندترین عبارات شعر حماسی‌ات را، که آن را توهینی بزرگ به خود تلقی کرده‌ و از ضرورت عذرخواهی به خاطرش سخن گفته‌اند، زمزمه می‌کنم،
تا نکته‌بینان دریابند که
▫️آنان چگونه «هر فریادی را علیه خود می‌پندارند»؛ و
▫️تحمل این غوغاسالاران در #انتقادپذیری تا کجاست!




ما نه آنیم که آموخته غرب شویم
پی هر وسوسه‌ای سوخته غرب شویم
سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد
و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد
«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست
قرص خواب است ولی چاره ما بیداری ست
تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربه تحریم مبادا با ما
باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت
ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا
تکیه بر عهد عمو سام خطا بود خطا
عهد با دزد سر گردنه بستیم ‌ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ‌ای دوست
هر چه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد
«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد
گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد
خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است
به خود آییم نجات همه در این خانه است
کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!
راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد
نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رَوَد باز به لبخندی از او
دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای!
گر ز اخمش سپر انداخته‌ای باخته‌ای!
غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژده «لا تهنوا» می‌رسد از جا برخیز
تا بدانند که هان لشکر احمد (ص) ماییم
رزمجویان و دلیران محمد (ص) ماییم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 06:28:00 ب.ظ ]  



  زنگ تفکر.... ...

? #زنگ_تفکر ?

روباهی از شتری پرسید:
«عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: « تا زانو».

ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا می‌زد به شتر گفت:
«تو که گفتی تا زانو! »

شتر جواب داد: «بله، تا زانوی من، نه زانوی تو»

✨هنگامی که از کسی مشورت می‌گیریم یا راهنمایی می‌خواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما” هر تجربه‌ای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:22:00 ب.ظ ]  



  مراقب پاتک های شیطان باشیم... ...

? #پاتک_شیطان

? مقدمه:
✍ ما انسان‌ها یه دشمن زخم خورده داریم به اسم #شیطان ??
چون به جدّ ما حضرت آدم سجده نکرده، از درگاه خدا رانده شده. برای همینم از آدم و بچه‌های آدم بدجور کینه داره.??

☝️ خدا تو چند جای قرآن میگه حواستون باشه، این #شیطان ?? دشمنِ آشکارِ شماست.

در 5 آیه مختلف راجع به شیطان میگه:

? “إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ”
? او دشمن آشکار شماست!

یا تو سوره یوسف میگه:

? إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (یوسف/5)
? بدرستیکه شیطان، دشمنِ آشکارِ انسان است!

? حالا بعد از این مقدّمه کوتاه:
✍ اونایی که تو جنگ شرکت کردند میدونند، وقتی به دشمن حمله میکنی و یه منطقه‌ای رو تصرف میکنی، دشمن تمام قدرت و توانش رو جمع میکنه تا با یه حمله سنگین‌تر اون مناطق رو آزاد کنه، و پس بگیره.
? به این حمله سنگین میگن: “پاتَک".

☝️ تو مسائل معنوی هم همینطوره.

? هر کار خوبی، و هر عمل صالحی که انجام دادی، اگر مقبولِ درگاهِ الهی باشه، پاداشش بهشته?. در واقع با هر عمل خوبی، خودت رو تو بهشت جا کردی.

☝️ حالا، حواست باشه…
? هر وقت یه کار خوبی کردی، و خودت رو تو بهشت جا کردی، منتظر پاتکِ شیطان باش، چون این دشمنِ قسم خورده، میخواد بهشت رو ازت پس بگیره.

? اگر یه شب یه نماز شبِ خیلی خوب خوندی، منتظر باش که فرداش شیطان برات برنامه داره…

? اگر یه شب یه هیات خوبی رفتی و حال خوبی بهت دست داد، خیلی گریه کردی، بعدش منتظر پاتکِ شیطان باش، که میخواد مثلاً با یه نگاهِ حرام، همه‌اش رو ازت پس بگیره…

? اگر یه زیارت خوب رفتی، یه کربلای خوب رفتی، احساس کردی خیلی متحوّل شدی، منتظر باش که شیطان حسابی برات برنامه داره…

? اگر یه ماه رمضان خوب رو پشت سر گذاشتی، و یک ماه بندگی خالصانه کردی، و خیلی حالت خوب شد، مطمئن باش که شیطان خیلی از دستت عصبانی شده، حسابی برات برنامه داره. میخواد به هر قیمتی شده این بهشتی رو که رفتی ازت پس بگیره…

? بخاطر همین خدا تو قرآن میگه مراقب باشید شیطان شما رو از بهشت بیرون نکنه، این ملعون قبلاً پدر و مادر شما رو از بهشت بیرون کرده:

? یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ (اعراف/27)
? ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، همانگونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد.

✅ این نکته هم یادت باشه:
? اون کارِ خوبی که انجام میدی، هر چقدر بزرگتر و مهمتر باشه، پاتکِ شیطان هم سنگین‌تره.

? مراقبِ پاتکِ شیطان باشیم…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:09:00 ب.ظ ]  



  عبدالله چاقو.کش هیاتی شد... ...

? اوایل سال 86 بود.
جنوب کرج و شمال شهریار ، فعالیت فرهنگی داشتیم. مسجدی رو دست گرفته بودیم. زیر زمین مسجد ، پاتوق ما شده بود.
یه روز همونجا مشغول کارهام بودم. یکی از بچه های تازه به خط اومده ، با بهت و عجله اومد داخل و گفت: “میدونی کی رو دیدم؟” با بی محلی گفتم: “کی"؟
گفت: “عبدالله …”
عبدالله ، از عرق خورها و چاقوکش های معروف محل بود.
ادامه داد: “باهاش بحثم شد. مست مست بود. سر به سرم گذاشت. گفتم ولم کن دارم میرم مسجد. اسم مسجد رو که آوردم ریخت به هم. گفت: تو مسجد چی کار داری؟ از تو (یعنی من) براش گفتم. میخواد ببیندت. بیارمش؟
گفتم: بیارش!
زیاد طول نکشید که با عبدالله برگشت. عبدالله اینقدر مست بود که تلو تلو می خورد. چشمش سرخ سرخ بود. داخل شد. سمتش رفتم. بغلش کردم و بوسیدمش. بوی دهنش ولی آزارم می داد.
نشست. 20 دقیقه ای صحبت کردیم. از علاقه اش به امام رضا ع گفت و از اعتقادش به خدا. وسط حرفهای من اشکش جاری شد. گفت میخوام سر به راه بشم.
وقت نماز شده بود. گفتم پا شو با هم بریم بالا نماز بخونیم.
گفت: من وضعم ناجوره. همین چند دقیقه پیش چند پیک خوردم!
گفتم: خدایی که نماز تو رو تو این وضع و حال پس بزنه من یکی قبولش ندارم.
برا وضو اومد. هیچی بلد نبود. کمکش کردم. تا داخل مسجد شدیم نماز تموم شده بود.
گفت میخوام به تو اقتدا کنم. جلو ایستادم.
اولین نماز عمرش بود. بوی دهانش به من می رسید. همون بوی بد ، نماز من رو هم مستانه کرده بود. من هم حس می کردم اولین نماز عمرم رو میخونم.
عبدالله ، بچه هیاتی و میوندار شد. اما من هنوز تو حسرت اون نمازم.
از ماه مبارک ، دو نماز بیشتر نمونده.
ای کاش این نماز آخر رو مثل کسایی که بعد یه عمر گناه ، اولین نماز عمرشون رو میخونن بخونیم.
مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر … .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[یکشنبه 1396-04-04] [ 12:42:00 ب.ظ ]  




 
مداحی های محرم