اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




 جستجو 



 
  نامه به مربی مجاهدم شهید علی خلیلی.... ...

‌ بسم رب الزهرا

نامه ای به مربی مجاهدم شهید علی خلیلی
.
.
.
علی جان سلام


با امسال دقیقا میشه دوسال که تو پر کشیدی و من چادری شدم اونم به لطف ومهربونی ها تو و لطف و کرم شهدا.بارها گفتم من قبل از آشنایی با تو پر بودم از پوچ…چه پارادوکس قشنگی پر از پوچ!!!


من بعد اینکه محجبه شدم فهمیدم حیا چیه عفت چیه اینا رو من داشتم ولی به ظاهر فقط ادعاشون رو می کردم.

من قبل چادرم یه آدم ترسو بودم آرامش نداشتم روضه ی حضرت زهرا میخوندم ولی غافل از اینکه با آستینایی که تا آرنج بالا میزدم سیلی به صورتش میزدم، خودمو محب امام زمان می دونستم ولی با کارام اشکش رو در میاوردم.


علی!!من دختر بدی نبودم فقط راهمو گم کرده بودم که خدا وجود نازنینی مثل تو رو سر راهم قرار داد و با کمک تو راهمو پیدا کردم بعضی وقتا بعضا مسخره ام می کنن میگن جو گیر شدی دوباره میشی مثه قدیمات ولی من همون روز که داشتم غروب شلمچه رو نگاه می کردم و رو تپه دنبال حرم امام حسین می گشتم گریه کردم و گفتم به روح علی قسم دیگه نمی ذارم از سرم بیفتی با خدا قرارداد بستم گفتم روزی که این چادر از سرم بیفته اونروز روز مرگم باشه…

بعضی وقتا که دلم می گیره فیلماتو می بینم و یاد هدفم می افتم من واسه چی چادری شدم؟؟؟

به عشق لبخند آقا، اونم دوتا آقا هم امام زمان هم امام خامنه ای.

امسال خیلی دلم میخواست بیام تهران سر قبرت خیلی دلم میخواد مامانت رو ببینم و بهش بگم حاج خانوم پسرت زنده اس زنده اس که تونسته منو عوض کنه…


منو خیلی مسخره ام می کنن میگن دختر به سن و سال تو چه به سیاست باید بشینه تو خونه این چیزا رو که می شنوم دلم می شکنه ولی من دیگه برتر از امام علی و حضرت زهرا که نیستم،حضرت زهرا پهلوی شکسته داد واسه امام زمانش و من هنوز اندرخم یه کوچه ام.

چرا دروغ بگم گاهی وقتا شیطون میاد سراغم میگه بردار این پارچه ی زشتو بعضی وقتا وسوسه می شم ولی وقتی یاد تو می افتم یاد قلب شکسته ی امام زمان یاد غروب شلمچه‌چادرم رو محکم تر می گیرم تا یادم نره قسمی رو که خوردم.

علی جان شما زحمت کشیدی منو چادری کردی ولی یه مرحله مونده من هنوز زهرایی نشدم راهش رو هم بلد نیستم مثله دفعه قبل دستمو بگیر کمک کن زهرایی بشم.

علی امسال ماجرای دختری رو خوندم که رو تابوت شهدا نوشته بود پدرم را قانع کن چادر بپوشم،

علی من از تو میخوام پدرمو قانع کنی بذاره من فقط یه باره دیگه شلمچه رو ببینم…

کمکم کن نفسم یاری کنه بتونم یه سفر دیگه رو برم امسال همه دوستام رفتن خیلی سخته همه برن و تو بمونی بگذریم…

طبق نامه ی پارسال نامه رو با این جمله تموم می کنم که :

علی جان تو به حضرت زهرا نزدیکی به حضرت زهرا بگو بهم جرئت بده چادری بمونم.

یا زهرا.س.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[شنبه 1396-04-10] [ 03:10:00 ب.ظ ]  



  رابطه سقف آزادی با قامت فکری مردم. ...

✔️ سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد. در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود.
وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند. مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند تا اینکه کمر خم می شود و دیگر نمی توانند قد راست کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:35:00 ق.ظ ]  



  بهشتی ها همیشه تنها هستند... ...

??بهشتی ها همیشه تنها هستند!??

امروز در خلوتم درباره شخصیت شهید بهشتی فکر میکردم. تا به اینجا رسیدم که: شخصیت و شعارهای بنی صدر را هر کس در آن دوران ببیند، متوجه میشود که او به شدت خود را نزدیک به امام و شعارهای انقلابی وانمود میکرد.
از سوی دیگر شخصیتهای انقلابی و روحانی بسیاری در میان خواص و نخبگان انقلابی از او طرفداری کرده بودند کسانی که انقلابی دو آتشه بودند اما پشت سر بنی صدر بودند. چه از جامعه روحانیت چه امام جمعه اصفهان و عبدالله نوری و خیلی ها از نزدیکان امام مثل جناب پسندیده و غیره.
سکوت امام بهترین شاهد بر این نکته بود که او منتظر بود اتفاقی در میان مردم بیفتد.
? هیچ امری برای امام جامعه مهمتر از فهم مردم و رشد جامعه نیست.
بهشتی در نامه اش به امام تلاش میکرد نشان دهد که تفاوتش با بنی صدر تفاوت سلیقه ای نیست تفاوت دیگری است. این در حالی بود که خیلی از نخبگان انقلاب این نکته را درک نمیکردند. یکی از اسم رمزهای شبانه دانشجویان خط امام این واژه سه تایی بود که؛ بهشتی، خیانت، توجیه!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:32:00 ق.ظ ]  



  امان از خواب غفلت.... ...

گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند
کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابیدطولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند
یکی از آن دو نفر گفت طلاها را بگذاریم پشت جعبه مهرهاآن یکی گفت نه آن مرد بیدار است
وقتی ما برویم طلاها را بر میدارد
گفتند امتحانش کنیم کفشهایش را از زیر سرش برمیداریم اگر بیدار باشد معلوم میشود…

مرد که حرفهای آنها رو شنیده بود خودش را بخواب زد…
آنها کفشهایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان ندادوگفتند پس خواب است؛ طلاها را بگذاریم زیر جعبه مهرهای نماز…

بعد از رفتن آن دو مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای آن دو را بردارد
اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفها برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش رو بدزدند…

امان از خواب غفلت !
?*اگر کسی خوابیده باشد* میتوان او را بیدار کرد ؛ ولی وای به آن روزی که بر اثر غفلت انسانی خودش را به خواب بزند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:15:00 ق.ظ ]  



  تصورش سخت نیست.... ...

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #تلنگر

❌ تصوّرش سخت نیست ?

?ابلیس باز هم از مأموریتی برمیگشت، خوشحال بود…

⁉️ پرسیدند:
فرمانده❗️

?گمراه کردن آدما چه فایده اى داره⁉️ ???

? ابلیس جواب داد:

☝️ امامشون که بیاد، عمر ما تموم میشه!
❌ اینها رو که غافل کنیم امامشون دیرتر میاد❕❕

⁉️ پرسیدند:

?از پرونده های این هفته چه خبر⁉️?

?و او پیروزمنــدانه گفت:

❣مگر صداى گریه ى آقایشان را نمیشنوید⁉️??

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[جمعه 1396-04-09] [ 11:55:00 ب.ظ ]