در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد
علیه السلام برگزار کرده بودند،
یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی
آن روزگار برای مناظره حضور داشت.
امام جواد علیه السلام نیز در حالی که
نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد
و در جایگاه مخصوصی که به سفارش
مأمون برایش درست کرده بودند نشست.
گروههای مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.
یحیی بن اکثم پرسید:
« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه میدهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟»
مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد.
یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال میدهید؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس.»
یحیی پرسید:
« حکم شخص مُحرِمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:
????این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟
????حکم کشتن صید را میدانسته یا نمیدانسته؟
???? عمداً کشته یا غیر عمد؟
???? شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟
????کودک بوده یا بزرگسال؟
????بار اولش بوده یا سابقه داسته؟
????ان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟
????کوچک بوده یا بزرگ؟
????آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟
???? صیدش را در شب کشته یا در روز؟
????آیا شخص، در احرام عمره بوده یا
در احرام حج؟»
یحیی بن اکثم که از این همه تقسیمبندی
جا خورده بود، عجز و درماندگ
در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت
افتاد.
همهی حضار متوجه درماندگیاش شدند
و مجلس به پایان رسید.
وقتی فقط عدهی کمی از خواص ماندند،
مامون از امام جواد علیه السلام پاسخِ
قسمتهای مختلف پرسشهای او را
خواست و امام جواد علیه السلام
پاسخ هریک را با ادله محکم بیان فرمودند.
به خدا قسم که این شجره طیبه محمدی
عصاره علم و حلم را از ازل نوشیده اند!
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت