آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




 جستجو 



 
  مثل ابراهیم هنر جذب داشته باشیم....... ...

✅خواهر شهید ابراهیم هادی می گفت :

? یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند،
عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد،

? نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد.

❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد.

❤️طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد…

‼️ اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد نکنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[یکشنبه 1396-04-04] [ 12:34:00 ب.ظ ]  



  وعده موعود... ...

‍ ‍ ‍ ×وعده موعود×

این روزها که زمزمه‌‌ی یار می کنم
خیلی هوای
دیدن دلدار می کنم

در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت
بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم?

یک بار هم نشد بنشینم کنار تو
از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم

این «تحبسُ الدّعا» شدنم؛ بی سبب که نیست
از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم

گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر
یک شب کنار سفره ات افطار می کنم

فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم
زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم?

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

?سلامتی و تعجیل
در فرج آقامون 3صلوات?

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:25:00 ب.ظ ]  



  من شاید به هنوز به اجابت نرسیده ام. ...

‍ ‌

✍ تمام شـــد؛ دلبر رعناقد من!

تمام شــد، سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی.
همان سفره ای که کنارش، گداتــرها، برایت عزیزتر بوده اند.


❄️تمام شـــد.
همه ثانیه های خیسی، که تو را یکجا به آغوش من، هدیه می کردند.

❄️تمام شــد.
تمام جرعه های آبی، که لحظه های افطار، هستیِ حسین را بر لبانمان زنده می کردند.
همه زمزمه هایِ أللّهمَّ لَکَ صُمنـــا
بهمراه یک قطره اشــک….و اَلـسلام علیک یا أباعَـبداللّه….

❄️وای دلبـــرم…
قلبم، از لرزیدن، دست برنمی دارد.
بهانه هایـش، غم انگیزتر شده،
اشک هایـش، داغ تر شده،
چه کنم، اگر رمضانِ دگر را نبینم؟
دستانم… هنوز خالی اند، و قلبم، هنوز بیمار!

❄️من هنــوز، به اجابت نرسیده ام.
من هنـــوز، یوسفم را ندیده ام.
من هنــوز، یک نماز عید را، به امامت او، اقامه نکرده ام.

❄️تمام شـــد؛ دلبــرم
و چشمان ما همچنان، براه مانده است.
چشم براه روزی که، با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیـــم؛
أللّـــهم أهل الکِبـْــریا و العَظَــــمَه…
و أهــلَ الجـــودِ و الْجَبَـــروت…
و أهــلَ الْعَفــــوِ و الَّــرحْـــمَه….


❣یا اهـــل التّـــقوی….
اولین و آخرین دعــاما را در روز اخر رمضان
را به اشاره ی ظهورش، اجابت @0083386475
اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:24:00 ب.ظ ]  



  سلام های وداع... ...

? وداع با ماه مبارک #رمضان

? استاد علی صفایی حائری

✅ سلام‏هاى وداع 1

در این فراز، حضرت سجاد سلام ‏هاى وداعى براى رمضان دارند و مى ‏فرمایند که ما با این‏ قول با رمضان وداع مى ‏کنیم:

«فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیائِهِ.»

«السَّلَامُ عَلَیکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یا خَیْرَ شَهْرٍ فِى الْأَیَّامِ و السَّاعَاتِ».

بهترین مصحوب و همراه، مصحوبى است که خیرى رسانده و شرّى نداشته؛ چون هر مصاحبى ممکن است در مصاحبت با او، انسان هم بهره‏ مند بشود و هم صدمه بخورد، ولى رمضان ماهى و همراهى است که فقط حُسنِ جوار دارد. او براى ما آزارى نداشته است، ولى حالا ما داریم از او جدا مى ‏شویم.

یک دوستى را که آدم از او فاصله مى ‏گیرد یا یک کوزه ‏اى را که مدتى از آن آب خورده است را از دست مى ‏دهد، دل شکسته مى‏ شود.
حالا ما داریم از شهر بزرگ خدا، عید اولیاى خدا، بهترین مصحوب و بهترین مصاحب جدا مى ‏شویم، چگونه دل شکسته نباشیم!! به قول یکى از دوستان، رمضان سالِ دیگر هم که بیاید رمضانِ سال دیگر است، جاى خودش را دارد، جاى امسال که نیست.
دوباره ما آن قدر تا سال دیگر کسرى مى ‏آوریم که بخواهیم با آن جبرانش کنیم.

در این ماه خوب است که انسان لحظه‏ هایى براى تأمل در بینات‏ و هُدى‏ و فرقان‏ و عنایات و غفران و رحمت و انابه حق داشته باشد.

اگر انسان ولو لحظه ‏اى از این ماه را چشیده باشد- که در دعاهاى‏ روزهاى ماه رمضان مى‏ خوانیم: «شَهْرُ الْأِنَابه»، «شَهْرُ التَّوْبَة»، «شَهْرُ الْمَغْفِرَة»، «شَهْرُ الْبَرَکَة»- آن وقت مى ‏بیند که از چنین ماه بى آزارى با این همه نور و خیر و‌ برکت، دارد فاصله مى ‏گیرد و هنوز کوزه ‏اش را هم آب نکرده و دستش را هم نشسته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:24:00 ب.ظ ]  



  تار وتور وتیر خدا ...

حاج اسماعیل دولابی می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند. مجذوب خودش می کند. تار خدا، قرآن است .
نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند. خیلی ها را با تور خودش جذب میکند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر. تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردن .
شیخ بهایی میگوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی.
سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید میشود و ارزش پیدا می کند. اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند. این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد، ناراحت می شویم. این شیوه خداست

✍️(کتاب مصباح الهدی (سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه)، استاد مهدی طیّب)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 12:23:00 ب.ظ ]  




 
مداحی های محرم